پسردخترزیبای رادید،شیفتش شد،چندساعتی توی خیابون باهم قدم
پسردخترزیبای رادید،شیفتش شد،چندساعتی توی خیابون باهم قدم میزدن،که یهویه بنزگرون قیمت جلوپاشون ترمززد،دختره به پسره گفت خوشگذشت،ولی نمیتونم همیشه پیاده راه برم، بای....
نشست توی ماشین راننده بهش گفت:
ببخشیدخانم من راننده ی آقاهستم لطفاپیاده شید....!
نشست توی ماشین راننده بهش گفت:
ببخشیدخانم من راننده ی آقاهستم لطفاپیاده شید....!
۱.۲k
۲۲ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.