غرور پارت 5

چی تو الان ب من گفتی ماشین قراضه....
نع حواسم نبود هیچی ولش کن بریم
خب باشه
پاشو دیگ انتظار داری من بلندت کنم
نخیرم خودم پاشدم اوف
بدو بدو تو ماشین
باشه
دوییدم سمت ماشین و رفتم تو نشستم
سلام
بادیگارد گف
سلام خانم شما
درد شما چیز نه ببخشید من اون اون من.....
ماشین قراضه اومد
اون همسایه اینجاس باید نجاتش بدیم یه روستاییه بد بخته
هی تو تو یه پولداره بد بختی خب؟
نخب🤨
اه برو من الان کجا بایدبمونم
یه ویلا توی شهر برات گیر میارم همونجا بکپ تا این دزدا رو خالی کنیم
باشه
رف جلو نشست و راه افتادیم به سمت شهر
اوه خدا چقدر راه بود حدود چهار ساعت طول کشید
رسیدیم
اره پیاده شو برو تو اون ویلا
باشه خدافظ ماشین قراضه
برو گمشو بد بخت
نتونستم این کارشو تحمل کنم پس پیاده شدم و سنگ پرت کردم ب شیشه ماشینش و شیشه شکست
و دوییدم تو ویلا
وای چه ویلای لوکسی بود خیلی خوشگل بود
رفتم تو و نشستم رو مبل
وای چ لباسایی اینجا هس........