من می دانستم که می توان ناامید شد ، ولی نمی دانستم که این
من میدانستم که میتوان ناامید شد ، ولی نمیدانستم که این لغت چه مفهومی دارد
من مثل همه مردم تصور میکردم که یک بیماری روحی است ولی خیر ، این جسم است که درد میکشد ؛ پوستم ، سینهام ، اعصابم رنجم میدهند ...
سرم پوک و تهی است و دلم بهم میخورد ، از همه وحشتناکتر این طعمی است که در دهانم دارم؛ نه خون ، نه مرگ ، نه تب ، ولی ترکیبی از همه اینها با هم ، فقط کافیست زبانم را تکان دهم تا همهچیز به رنگ سیاه درآید و موجودات از من متنفر شوند ...
چقدر سخت است یک انسان شدن !
#کامو
من مثل همه مردم تصور میکردم که یک بیماری روحی است ولی خیر ، این جسم است که درد میکشد ؛ پوستم ، سینهام ، اعصابم رنجم میدهند ...
سرم پوک و تهی است و دلم بهم میخورد ، از همه وحشتناکتر این طعمی است که در دهانم دارم؛ نه خون ، نه مرگ ، نه تب ، ولی ترکیبی از همه اینها با هم ، فقط کافیست زبانم را تکان دهم تا همهچیز به رنگ سیاه درآید و موجودات از من متنفر شوند ...
چقدر سخت است یک انسان شدن !
#کامو
۴.۰k
۲۲ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.