در دفتر یادداشت های شبانه اش نوشته بود:
در دفتر یادداشتهای شبانه اش نوشته بود:
از پنجره به مسیری که هرگز از آن نخواهی آمد نگاه میکنم، به دری که هرگز آن را نخواهی گشود خیره میشوم و گوشهایم را برای شنیدن صدایت که هرگز نخواهم شنید، تیز میکنم، کسی نمیداند انجام هرباره ی این کارها، چیزی شبیه جان کندن است
از پنجره به مسیری که هرگز از آن نخواهی آمد نگاه میکنم، به دری که هرگز آن را نخواهی گشود خیره میشوم و گوشهایم را برای شنیدن صدایت که هرگز نخواهم شنید، تیز میکنم، کسی نمیداند انجام هرباره ی این کارها، چیزی شبیه جان کندن است
۲.۲k
۱۳ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.