یک هفته خواب عمیق برای بهتر شدن لازم دارم
یک هفته خواب عمیق برای بهتر شدن لازم دارم
باز خواستم گریه کنم و دیدم جایش نبود و حالا خنده ام بند نمی آید
من باز دیوانه شدم ، مرا نجات بده. فریاد های من صدای زوزه ی گرگ می دهد زمانی که از گله زخم خورد
باز که لبخندم بوی خون گرفته و یک نفر امد و جمله ای درباره اش گفت : اونم یک روزی یک جا دلش از یکی بد شکسته
حرفش مرا بد شکست
دستم کند شده،راست می گفتند من نباید دوباره به این زودی ها دل می دادم
موهایم را باز کردم و باد آن ها را برد و به من پس نداد،من موهایم را می خواهم
لب دریا احساساتم با آب رفت ، من دلم را می خواهم
آن را به من پس بده تو حتی از آن دیگری هم بدتر مرا شکستی ، حداقل او از همان اول صادق بود
هوا سرد است ، سرما را دوست دارم سوزشش صادقانه است نه مثل گرما که اول لذت بخش است و بعد هلاکت می کند
نمی دانم دیگر چقدر باید سبک شوم تا باد مرا ببرد،من دلتنگ سرزمین بی خوابی ام و سرزمین بی خوابی هم مرا طرد کرد
جغد چشمان سیاه زیبایی داشت ، پرهایش هم سیاه بودند
پر کشیده روی شاخه درخت نشسته به من عمیق نگاه می کند باز چشم هایش دارد حرف می زند و باز افسوس که من زبان جغد ها را بلد نیستم
سرگرمی ، همیشه سرگرمی خوبی بودم ، مهره جایگزین
هیچوقت مهره اصلی نبودم
این سرنوشت همه ما هایی است که از اول می دانیم که تنها خواهیم ماند و ما سرنوشت هیچ کس نیستیم
دو سیلی به صورتم زده شد،اولی مرا بیدار کرد و دومی مرا خواباند
چشمانم را بستم و فردا صبح دیگر بلند نخواهم شد
موجودیت عشق مرگ است ، مرگ هر چیز که پایش بگذاری
و من به یک نخ سیگار نیاز دارم که مرا دریابد
لبخندم گریه است اما قصد دارم ان را نگه دارم..:)!
- شهرزاد - ر
باز خواستم گریه کنم و دیدم جایش نبود و حالا خنده ام بند نمی آید
من باز دیوانه شدم ، مرا نجات بده. فریاد های من صدای زوزه ی گرگ می دهد زمانی که از گله زخم خورد
باز که لبخندم بوی خون گرفته و یک نفر امد و جمله ای درباره اش گفت : اونم یک روزی یک جا دلش از یکی بد شکسته
حرفش مرا بد شکست
دستم کند شده،راست می گفتند من نباید دوباره به این زودی ها دل می دادم
موهایم را باز کردم و باد آن ها را برد و به من پس نداد،من موهایم را می خواهم
لب دریا احساساتم با آب رفت ، من دلم را می خواهم
آن را به من پس بده تو حتی از آن دیگری هم بدتر مرا شکستی ، حداقل او از همان اول صادق بود
هوا سرد است ، سرما را دوست دارم سوزشش صادقانه است نه مثل گرما که اول لذت بخش است و بعد هلاکت می کند
نمی دانم دیگر چقدر باید سبک شوم تا باد مرا ببرد،من دلتنگ سرزمین بی خوابی ام و سرزمین بی خوابی هم مرا طرد کرد
جغد چشمان سیاه زیبایی داشت ، پرهایش هم سیاه بودند
پر کشیده روی شاخه درخت نشسته به من عمیق نگاه می کند باز چشم هایش دارد حرف می زند و باز افسوس که من زبان جغد ها را بلد نیستم
سرگرمی ، همیشه سرگرمی خوبی بودم ، مهره جایگزین
هیچوقت مهره اصلی نبودم
این سرنوشت همه ما هایی است که از اول می دانیم که تنها خواهیم ماند و ما سرنوشت هیچ کس نیستیم
دو سیلی به صورتم زده شد،اولی مرا بیدار کرد و دومی مرا خواباند
چشمانم را بستم و فردا صبح دیگر بلند نخواهم شد
موجودیت عشق مرگ است ، مرگ هر چیز که پایش بگذاری
و من به یک نخ سیگار نیاز دارم که مرا دریابد
لبخندم گریه است اما قصد دارم ان را نگه دارم..:)!
- شهرزاد - ر
۷.۲k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.