زن با خشونت بسیار زیاد پای تلفن :
زن با خشونت بسیار زیاد پای تلفن :
"معلوم هست این موقع شب کجایی توووووووووو؟!"
مرد :
سلام ،عزیزم اون جواهر فروشی رو یادته ؟!
یادته از یه انگشتر برلیان خوشت اومده بود و گفتی من اینو می خوام،
اما من اون موقع پول نداشتم ولی بهت گفتم که حتما این انگشتر یه روز ماله تو میشه عشقم...؟!
زن بسیار مهربان و با ملاطفت : " خوب معلومه عزیرممممممممممممم..."
... .
.
.
.
مرد :
من تو رستوران بغلیشم
دارم با دوستام شام می خورم شبم دیر میام خونه...
"معلوم هست این موقع شب کجایی توووووووووو؟!"
مرد :
سلام ،عزیزم اون جواهر فروشی رو یادته ؟!
یادته از یه انگشتر برلیان خوشت اومده بود و گفتی من اینو می خوام،
اما من اون موقع پول نداشتم ولی بهت گفتم که حتما این انگشتر یه روز ماله تو میشه عشقم...؟!
زن بسیار مهربان و با ملاطفت : " خوب معلومه عزیرممممممممممممم..."
... .
.
.
.
مرد :
من تو رستوران بغلیشم
دارم با دوستام شام می خورم شبم دیر میام خونه...
۴.۷k
۰۹ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.