بِسمِ رَبِّ الحُسَينِ الشَّهید
بِسمِ رَبِّ الحُسَينِ الشَّهید
بار خدایا؟ !...
با چهره ای شرمسار و اندوهگین تو را صدا میزنم و چقدر دیر صدایت میزنم...
تویی که از همه چیز و همه کس به من نزدیکتری و من الان احساست میکنم
قطعا تمام بلیّات به خاطر اینست که از تو فاصله دارم ...
خدای من!...
برای بیان دردو دل هایم مَحرمی جز تو نیافتم...
برای بیان غم و غصه هایم، برای تمام ناراحتی هایم مَحرمی را جز تو نیافتم تا خودم را در آغوش پر مهرش اندازم و شکوِه و زاری کنم،
انگار همه نا مَحْرَمند...
همه نامحرمند یا من نامحرم همه؟!
خدایا! خدای مهربانم!
آیا میتوانم آرزوی مرگ کنم در حالی که از جایگاه خود در سرای ابدیّت آگاهی ندارم؟!
خدای من... !
ذهنی دارم بسیار مشغول و تنی خسته...انگار زین پس صدا ی سپیدی گیسوانم و خمیدگی کمرم را میشنوم... انگار چروک شدن پیشانی ام را احساس می کنم...
به خوابی طولانی نیاز دارم تا مایه ی آرامش ذهنم شود و آسودگی و راحتی جسمم..
نمیدانم...
شاید دلم مرگ میخواهد... شاید خوابی به عمیقی خواب عزیر نبی و اصحاب کهف...
شاید، شاید به اندازه یک عشق پیمودن راهی که عشّاق و رندان پیموده اند و من نه... تا جز معشوق خود چیزی نبینم و تمام تلخی ها بر کامم چون عسل شیرین شود...
هر چه هست دلم دنیا نمیخواهد
دلم غرق شدن نمیخواهد
دلم شکستن دل نمیخواهد
دلم سرازیر شدن اشک« دل »بنده ای از بندگانت را نمیخواهد
جاری شدن گهری از دیدگان بندگانت را نمیخواهم
خدای من!
میدانم بنده ی بدی هستم و شایسته نعمت ها و الطاف بی پایانت نیستم و این شایسته کرم و جود و فضل توست که از انعام خود محرومم نساختی و من توانایی شکرگزاری ندارم
خدای من!
تحمل عذابت را نیز ندارم که بنده ای ضعیف و ذلیلم...
خدایا! نه ادب کلام در مقابل تو را دارم و نه زیبایی قلم برای نوشتن حرف هایم
اما مرا چه شده که مینویسم تا همه بخوانند؟!!
من که تمام حرفهایم در دلم نهان می مانْد
بگذار همینطور گنگ و مبهم بماند و جز تو هیچکس نداند
اما خدایا بندگانت را چه شده؟!
چرا این همه اختلاف دارند؟ گویی از یک پدر و مادر نبوده اند و خود را خدای آن دیگری میدانند! آیا نمی دانند« غایت »یکی ست؟
خدایا از همه گناهان کرده و نکرده ام استغفار میکنم
از همه خیرات و احسانی که فکر می کنم نیک است و تو خود بهتر می دانی استغفار میکنم
اَستَغفِرُ الله مِن کل ذَنب
بار خدایا! پروردگارا!
به حکم« ادعونی استجب لکم»( بخوانید مرا تا إجابت کنم شما را)
تو را خواندم پس مرا به خود و هوای نفسم وامگذار و مرا به سوی خودت راهنمایی کن
و از شر جمیع دام های شیطانی مصون بدار
و مرا و دوستانم و عزيزانم و عاشقان خودت را در دنیا و آخرت سعادت ده و همنشین خوبانت کن
آمین به حق الحسين الشهید و بحق الامام الحاضر و الناظر، الإمام الزمان مولانا المهدی( عجل الله تعالی فرجه و ظهوره)
قُبّـَه
شنبه ۸ آذر ماه ۱۳۹۳
۰۱:۰۵ بامداد
------------------------------
سلام
من رو شاید یادتون نباشه
خیلی طولانی نمیگم
خواستم بگم که از این به بعد به فعالیتم ادامه می دم
فقط چند مورد رو باید ذکر کنم
اینکه خوشحالم ده یازده نفری که مسدود بودیم دوباره آزاد شدیم( هر چند بعضی فعالیت ندارن با پروفایلشون )
می دونم بعد از مسدودی سیاست شده پر از پست های مخاطب دار، یه جورایی شده دعوای شخصی
کاش ادامه نداشته باشه( البته پروفایل شورا تذکر داده)
این رو هم باید بگم که من و بقیه ای که مسدود بودیم مخالف هیچ قومی نیستیم
بعضی گفتن میخوایم اون قوم خاص نباشن تو ویس، باید بگم ابدا اینطور نیست. ما نه افراطی هستیم و نه مخالف قومی خاص.
نمیخوام اسم کسی رو بیارم
نمیخوام در این باره بحث بشه
ولی لازم بود که بگم مخالف هیچ قومیتی نیستم چون حرف هایی زده شده بوده
و بعضی که در جریان نبودند ممکنه فکر کنن مخالف قومی هستیم که اینطور نیست.
از کسانی که در مدت مسدودیت ما ده یازده نفر دلشون میخواست که برگردیم تشکر میکنم. شرمنده بزرگوارانی که حامی ما بودن و بزرگوارانی که با پروفایل جدید حمایت کردن البته شاید کم لطفی باشه که اسمشون رو نمیارم به دلایلی مصلحت ندونستم و اینکه ممکنه اسم کسی جا بمونه
لحظه لحظه های زندگیتون خوش
***همه ایران سرای من است***
یا علی(ع)
بار خدایا؟ !...
با چهره ای شرمسار و اندوهگین تو را صدا میزنم و چقدر دیر صدایت میزنم...
تویی که از همه چیز و همه کس به من نزدیکتری و من الان احساست میکنم
قطعا تمام بلیّات به خاطر اینست که از تو فاصله دارم ...
خدای من!...
برای بیان دردو دل هایم مَحرمی جز تو نیافتم...
برای بیان غم و غصه هایم، برای تمام ناراحتی هایم مَحرمی را جز تو نیافتم تا خودم را در آغوش پر مهرش اندازم و شکوِه و زاری کنم،
انگار همه نا مَحْرَمند...
همه نامحرمند یا من نامحرم همه؟!
خدایا! خدای مهربانم!
آیا میتوانم آرزوی مرگ کنم در حالی که از جایگاه خود در سرای ابدیّت آگاهی ندارم؟!
خدای من... !
ذهنی دارم بسیار مشغول و تنی خسته...انگار زین پس صدا ی سپیدی گیسوانم و خمیدگی کمرم را میشنوم... انگار چروک شدن پیشانی ام را احساس می کنم...
به خوابی طولانی نیاز دارم تا مایه ی آرامش ذهنم شود و آسودگی و راحتی جسمم..
نمیدانم...
شاید دلم مرگ میخواهد... شاید خوابی به عمیقی خواب عزیر نبی و اصحاب کهف...
شاید، شاید به اندازه یک عشق پیمودن راهی که عشّاق و رندان پیموده اند و من نه... تا جز معشوق خود چیزی نبینم و تمام تلخی ها بر کامم چون عسل شیرین شود...
هر چه هست دلم دنیا نمیخواهد
دلم غرق شدن نمیخواهد
دلم شکستن دل نمیخواهد
دلم سرازیر شدن اشک« دل »بنده ای از بندگانت را نمیخواهد
جاری شدن گهری از دیدگان بندگانت را نمیخواهم
خدای من!
میدانم بنده ی بدی هستم و شایسته نعمت ها و الطاف بی پایانت نیستم و این شایسته کرم و جود و فضل توست که از انعام خود محرومم نساختی و من توانایی شکرگزاری ندارم
خدای من!
تحمل عذابت را نیز ندارم که بنده ای ضعیف و ذلیلم...
خدایا! نه ادب کلام در مقابل تو را دارم و نه زیبایی قلم برای نوشتن حرف هایم
اما مرا چه شده که مینویسم تا همه بخوانند؟!!
من که تمام حرفهایم در دلم نهان می مانْد
بگذار همینطور گنگ و مبهم بماند و جز تو هیچکس نداند
اما خدایا بندگانت را چه شده؟!
چرا این همه اختلاف دارند؟ گویی از یک پدر و مادر نبوده اند و خود را خدای آن دیگری میدانند! آیا نمی دانند« غایت »یکی ست؟
خدایا از همه گناهان کرده و نکرده ام استغفار میکنم
از همه خیرات و احسانی که فکر می کنم نیک است و تو خود بهتر می دانی استغفار میکنم
اَستَغفِرُ الله مِن کل ذَنب
بار خدایا! پروردگارا!
به حکم« ادعونی استجب لکم»( بخوانید مرا تا إجابت کنم شما را)
تو را خواندم پس مرا به خود و هوای نفسم وامگذار و مرا به سوی خودت راهنمایی کن
و از شر جمیع دام های شیطانی مصون بدار
و مرا و دوستانم و عزيزانم و عاشقان خودت را در دنیا و آخرت سعادت ده و همنشین خوبانت کن
آمین به حق الحسين الشهید و بحق الامام الحاضر و الناظر، الإمام الزمان مولانا المهدی( عجل الله تعالی فرجه و ظهوره)
قُبّـَه
شنبه ۸ آذر ماه ۱۳۹۳
۰۱:۰۵ بامداد
------------------------------
سلام
من رو شاید یادتون نباشه
خیلی طولانی نمیگم
خواستم بگم که از این به بعد به فعالیتم ادامه می دم
فقط چند مورد رو باید ذکر کنم
اینکه خوشحالم ده یازده نفری که مسدود بودیم دوباره آزاد شدیم( هر چند بعضی فعالیت ندارن با پروفایلشون )
می دونم بعد از مسدودی سیاست شده پر از پست های مخاطب دار، یه جورایی شده دعوای شخصی
کاش ادامه نداشته باشه( البته پروفایل شورا تذکر داده)
این رو هم باید بگم که من و بقیه ای که مسدود بودیم مخالف هیچ قومی نیستیم
بعضی گفتن میخوایم اون قوم خاص نباشن تو ویس، باید بگم ابدا اینطور نیست. ما نه افراطی هستیم و نه مخالف قومی خاص.
نمیخوام اسم کسی رو بیارم
نمیخوام در این باره بحث بشه
ولی لازم بود که بگم مخالف هیچ قومیتی نیستم چون حرف هایی زده شده بوده
و بعضی که در جریان نبودند ممکنه فکر کنن مخالف قومی هستیم که اینطور نیست.
از کسانی که در مدت مسدودیت ما ده یازده نفر دلشون میخواست که برگردیم تشکر میکنم. شرمنده بزرگوارانی که حامی ما بودن و بزرگوارانی که با پروفایل جدید حمایت کردن البته شاید کم لطفی باشه که اسمشون رو نمیارم به دلایلی مصلحت ندونستم و اینکه ممکنه اسم کسی جا بمونه
لحظه لحظه های زندگیتون خوش
***همه ایران سرای من است***
یا علی(ع)
۸.۳k
۱۰ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.