بخونید جالبه :-)
بخونید جالبه :-)
جوانی با چاقو وارد مسجد شد وگفت بین شما کسی هست که مسلمان باشد همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد بالاخره پیرمردی از جا برخواست و گفت آری من مسلمانم جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت بیا با من پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهم تمام اینها را قربانی کنم و بین فقرا تقسیم کنم و به کمک احتیاج دارد پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد برود و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد جوان با چاقوی خون آلود به مسجد رفت و باز پرسید آیا مسلمان دیگری بین شما هست افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به امام مسجد دوختند امام روبه جمعیت کرد و گفت چرا نگاهم میکنی به عیسی مسیح قسم که باچند رکعت نماز خواندن کسی که مسلمان نمیشود:-)
جوانی با چاقو وارد مسجد شد وگفت بین شما کسی هست که مسلمان باشد همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد بالاخره پیرمردی از جا برخواست و گفت آری من مسلمانم جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت بیا با من پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهم تمام اینها را قربانی کنم و بین فقرا تقسیم کنم و به کمک احتیاج دارد پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد برود و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد جوان با چاقوی خون آلود به مسجد رفت و باز پرسید آیا مسلمان دیگری بین شما هست افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به امام مسجد دوختند امام روبه جمعیت کرد و گفت چرا نگاهم میکنی به عیسی مسیح قسم که باچند رکعت نماز خواندن کسی که مسلمان نمیشود:-)
۶۶۰
۱۲ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.