عشق در مافیا جئون کوک و تیانا
پارت 3 لباس های تیانا و کوک رو گذاشتم
جئون کوک : تیانا چه بدنی داشت .
دوساعت بعد
تیانا: بیدار شدم حالم از خودم دیگه بهم میخورد در باز شد خدمتکار لباسم رو ارود
رفتم یه دوش گرفتم موهامو مدل دادم یه میکاپ ساده کردم و بعد لباسم رو پوشید رفتم بیرون داشتم راه میرفتم که یه نفر دستم رو گرفت سرم رو برگردون دم دید اون پسره هست
جئون کوک :گفتم چقدر خوشکل شدی تیانا
و یه نگاه مرموزانی به تیانا کردم😈
تیانا :اوهوم ممنون تو هم همین تور یک دفعه دیدم منو چسبوند به خودش قلبم داشت میمد تو قلبم که گفت
جئون کوک :تیانا منو تو بیاید یکم توی مهمونی باهم صمیمی باشم گرفتی
تیانا : چی باشه
پایان خوب پارت بعد رو فردا شب میزارم نظر فراموش نشه و لایک
جئون کوک : تیانا چه بدنی داشت .
دوساعت بعد
تیانا: بیدار شدم حالم از خودم دیگه بهم میخورد در باز شد خدمتکار لباسم رو ارود
رفتم یه دوش گرفتم موهامو مدل دادم یه میکاپ ساده کردم و بعد لباسم رو پوشید رفتم بیرون داشتم راه میرفتم که یه نفر دستم رو گرفت سرم رو برگردون دم دید اون پسره هست
جئون کوک :گفتم چقدر خوشکل شدی تیانا
و یه نگاه مرموزانی به تیانا کردم😈
تیانا :اوهوم ممنون تو هم همین تور یک دفعه دیدم منو چسبوند به خودش قلبم داشت میمد تو قلبم که گفت
جئون کوک :تیانا منو تو بیاید یکم توی مهمونی باهم صمیمی باشم گرفتی
تیانا : چی باشه
پایان خوب پارت بعد رو فردا شب میزارم نظر فراموش نشه و لایک
۹۵.۶k
۱۰ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.