اولین بار که کلمه ی فرض را یاد گرفتم اول ابتدایی بود، خان
اولین بار که کلمه ی فرض را یاد گرفتم اول ابتدایی بود، خانوم معلممان میگفت فرض کنید دوتا سیب دارید یکی اش را میخورید، حالا چند سیب باقی مانده ؟؟؟ اینقدر این کلمه برایم نامآنوس بود که نمیدانی .
یکبار از خانوم معلم پرسیدم چطور باید فرض بگیرم !!!؟؟؟ از کجا باید بگیرم
خانم معلم که چهره ی بسیار مهربانی داشت گفت فرض گرفتن یعنی خیال کردن ، یعنی فکر کنی چیزی داری در حالی که نداری ...
مثل همین سیب ..
که اینجا نیست
از آن روز سی سال میگذرد اما وقتی بیرون میروم فرض میگیرم تو کنارم هستی....
فرض میکنم هنوز مرا میخندانی ...
هنوز تا صبح به درد دلهایم گوش میدهی و بعد با هزار ترفند وادار به فراموشیم میکنی و میگویی بخند ...
فرض میکنم هنوز هر آهنگی را که دوست دارم پیدا میکنی و برایم میفرستی ...
فرض میکنم هنوز وقتی نگاهم میکنی آب میشوم زیر گرمای نگاهت ...
هنوز فرض میکنم دوستم داری ...
فرض میکنم دوباره دست در دستت در خیابان قدم میزنم ...
خانم معلم نمیدانم الان کجایی ؟؟؟؟ اما اینروزهااا چنان فرض کردن را یاد گرفته ام که شما هم باورتان نمیشود .
ولی فرض کردن دو عدد سیب کجا و فرض کردن او را داشتن کجا....4=1
یکبار از خانوم معلم پرسیدم چطور باید فرض بگیرم !!!؟؟؟ از کجا باید بگیرم
خانم معلم که چهره ی بسیار مهربانی داشت گفت فرض گرفتن یعنی خیال کردن ، یعنی فکر کنی چیزی داری در حالی که نداری ...
مثل همین سیب ..
که اینجا نیست
از آن روز سی سال میگذرد اما وقتی بیرون میروم فرض میگیرم تو کنارم هستی....
فرض میکنم هنوز مرا میخندانی ...
هنوز تا صبح به درد دلهایم گوش میدهی و بعد با هزار ترفند وادار به فراموشیم میکنی و میگویی بخند ...
فرض میکنم هنوز هر آهنگی را که دوست دارم پیدا میکنی و برایم میفرستی ...
فرض میکنم هنوز وقتی نگاهم میکنی آب میشوم زیر گرمای نگاهت ...
هنوز فرض میکنم دوستم داری ...
فرض میکنم دوباره دست در دستت در خیابان قدم میزنم ...
خانم معلم نمیدانم الان کجایی ؟؟؟؟ اما اینروزهااا چنان فرض کردن را یاد گرفته ام که شما هم باورتان نمیشود .
ولی فرض کردن دو عدد سیب کجا و فرض کردن او را داشتن کجا....4=1
۱.۶k
۲۳ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.