𝐴𝐹𝑇𝐸𝑇 𝑆𝐶𝐻𝑂𝑂𝐿☀︎︎❣︎ ③
تو راه
ا/ت=پسره گستاخ
جنی=ولی خوبش کردی
آیو=اره حقش بود
ا/ت=حواستون بهش باشه...فردا دوباره میوفتم ب جونش
آیو=باشه...بهت زنگ میزنیم...
جنی=اوهوم..باییی
ا/ت=بای
آیو و جنی همسایه بودن ولی تو خونت فرق میکرد
آیو و جنی میرن
هندزفری و گذاشتی تو گوشت
بارون میومد
ولی نم نم و ارامش بخش بود
رفتی تو فکر و خیال
آهنگتو پلی کردی
واسه خودت راه رفتی
و تو فکره مادربزرگت افتادی
بغض کردی
مادربزرگت مرده بود
دو روز پش تو بیمرستان دستت و گرفته بود و سره حال بود
تا اینکه دیروز سکته کرد
اون بهترین فرده زندگیت بود
مادرت که مرد مادربزرگ هم تورو جمع و جور کرد هم پدرتو
پدرت بدجور عاشقه مامانت بود...
بغضت ترکید
گریه کردی اروم
هم دلت واسه مادرت تنگ شده بود
هم مادربزرگت
تو موندی و بابات
بابات خیلی دوست داشت و هوات و داشت
داشتی راه میرفتی که متوجه بوقه ماشین شدی
تا به خودت تو بغله یکی بودی
چشمات و محکم بستی
فهمیدی ماشین نزدیک بود بهت بزنه و یکی تورو کشید تو بغلش و نزاشت این اتفاق بیوفته
وقتی چشمات و بازش کردی
سرت و اوردی بالا
جین و دیدی
جین نگات میکرد
خواستی از تو بغلش بیای بیرون که تورو برد توی کوچه تنگ
ا/ت=چ.چیکار میکنی؟
تو بغلش بودی
جین=خوبی؟
ا/ت=اره ولم کن
اشکش رو صورتت افتاد
ا/ت=آ...چ.چرا گریه میکنی؟
جین=اگه چیزیت میشد چی؟
چشات از تعجب گرد شدن
ا/ت=ولی من ازت متنفرم!...من تورو جلوی بچه ها تحقیر کردم!...زدمت!...چرا..نجاتم دادی..؟
جین اروم صورتش و نزدیکه صورتت کرد
هیچی نگفتی
لباش و به لبات چسبوند
بوسیدت
خیلی تعجب کردی
چشماش بسته بود و داشت میبوسیدت
اروم ازت جدا شد
جین=چون دوستت دارم...
ا/ت=پسره گستاخ
جنی=ولی خوبش کردی
آیو=اره حقش بود
ا/ت=حواستون بهش باشه...فردا دوباره میوفتم ب جونش
آیو=باشه...بهت زنگ میزنیم...
جنی=اوهوم..باییی
ا/ت=بای
آیو و جنی همسایه بودن ولی تو خونت فرق میکرد
آیو و جنی میرن
هندزفری و گذاشتی تو گوشت
بارون میومد
ولی نم نم و ارامش بخش بود
رفتی تو فکر و خیال
آهنگتو پلی کردی
واسه خودت راه رفتی
و تو فکره مادربزرگت افتادی
بغض کردی
مادربزرگت مرده بود
دو روز پش تو بیمرستان دستت و گرفته بود و سره حال بود
تا اینکه دیروز سکته کرد
اون بهترین فرده زندگیت بود
مادرت که مرد مادربزرگ هم تورو جمع و جور کرد هم پدرتو
پدرت بدجور عاشقه مامانت بود...
بغضت ترکید
گریه کردی اروم
هم دلت واسه مادرت تنگ شده بود
هم مادربزرگت
تو موندی و بابات
بابات خیلی دوست داشت و هوات و داشت
داشتی راه میرفتی که متوجه بوقه ماشین شدی
تا به خودت تو بغله یکی بودی
چشمات و محکم بستی
فهمیدی ماشین نزدیک بود بهت بزنه و یکی تورو کشید تو بغلش و نزاشت این اتفاق بیوفته
وقتی چشمات و بازش کردی
سرت و اوردی بالا
جین و دیدی
جین نگات میکرد
خواستی از تو بغلش بیای بیرون که تورو برد توی کوچه تنگ
ا/ت=چ.چیکار میکنی؟
تو بغلش بودی
جین=خوبی؟
ا/ت=اره ولم کن
اشکش رو صورتت افتاد
ا/ت=آ...چ.چرا گریه میکنی؟
جین=اگه چیزیت میشد چی؟
چشات از تعجب گرد شدن
ا/ت=ولی من ازت متنفرم!...من تورو جلوی بچه ها تحقیر کردم!...زدمت!...چرا..نجاتم دادی..؟
جین اروم صورتش و نزدیکه صورتت کرد
هیچی نگفتی
لباش و به لبات چسبوند
بوسیدت
خیلی تعجب کردی
چشماش بسته بود و داشت میبوسیدت
اروم ازت جدا شد
جین=چون دوستت دارم...
۳۸.۷k
۲۱ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.