گیس گندم! با نسیمم هرچه میخاهی برقص
گیس گندم! با نسیمم هرچه میخاهی برقص
زیر باران گاه لبخندی بزن گاهی برقص
بیژنم که بوسه ام را سوی تو پر میدهم
با کبوترهای عاشق پیشه ی چاهی برقص
آه ای بالا بلای وسوسه! با دامنت
میکنی در حق من هرچند کوتاهی، برقص
آینه بشکن بزن تا بشکند تالار رقص
سوگلان را از حسادت ذله کن شاهی برقص
خاستی پلکی بزن تا غرق دریایت شوم
خاستی با قرمز لبهای چون ماهی برقص
موی ابرت را بروی ماه اندامت بریز
در خیالاتم شبیه سایه ای واهی برقص
برده ای دل از مکارم بس که قندی و شکر
بعد از این ها طبق فتوا آیت الاهی برقص
عشق گاهی کوه را چون کاه ویران میکند
این غزل را در میان دفتر کاهی برقص.
زیر باران گاه لبخندی بزن گاهی برقص
بیژنم که بوسه ام را سوی تو پر میدهم
با کبوترهای عاشق پیشه ی چاهی برقص
آه ای بالا بلای وسوسه! با دامنت
میکنی در حق من هرچند کوتاهی، برقص
آینه بشکن بزن تا بشکند تالار رقص
سوگلان را از حسادت ذله کن شاهی برقص
خاستی پلکی بزن تا غرق دریایت شوم
خاستی با قرمز لبهای چون ماهی برقص
موی ابرت را بروی ماه اندامت بریز
در خیالاتم شبیه سایه ای واهی برقص
برده ای دل از مکارم بس که قندی و شکر
بعد از این ها طبق فتوا آیت الاهی برقص
عشق گاهی کوه را چون کاه ویران میکند
این غزل را در میان دفتر کاهی برقص.
۵.۴k
۰۷ دی ۱۴۰۰