رمان من هفت تا ددی دارم
❤❤❤❤❤❤❤
#من_هفت_تا_ددی_دارم 🚫🔥
#part_1
تند تند میدوییدم و اهمیتی به نفس نفس زدنم نمیدادم فقط مهم نجاتم بود
کوچه خلوت بود و اون عوضی ها دنبالم میدوییدن بعد 10 دقیقه هنوز ول کن نبودن
رسیدیم به یه کوچه که تاریک تاریک بود پشت یکی از سطل آشغال ها قاییم شدم
سعی کردم صدام در نیاد آروم سرم رو برگردوندم تا ببینم دنبالم هستن یا نه
که از ترس جیغ بلندی کشیدم عوضی ها دقیقا پشت سرم بودن
خواستم بلند شم و دوباره در برم که یکیشون موهام رو از پشت کشید و محکم به زمین کوبوندم
آخ بلندی گفتم که یکیشون گفت:این آه هات رو برای وقتی زیرم بودی نگه دار عزیزممم
سرش رو نزدیک صورتم کرد و خواست ببوسم که با سرم محکم کوبوندم توی دماغش
دستش رو روی دماغش گذاشت و آخ بلندی گفت پوزخندی زدم که اون دوتای دیگه شروع کردن زدنم
سعی در دفاع کردن داشتم ولی آخه سه نفر به یک نفر
سه تایی شروع کردن زدنم دستام رو جلوی صورتم گرفته بودن تا به صورتم ضربه نزن
با پاهایی که کفش داشت محکم به همه جام ضربه میزد شکمم،پاهام،دستام و..
#ANIL
@dady_2021
#من_هفت_تا_ددی_دارم 🚫🔥
#part_1
تند تند میدوییدم و اهمیتی به نفس نفس زدنم نمیدادم فقط مهم نجاتم بود
کوچه خلوت بود و اون عوضی ها دنبالم میدوییدن بعد 10 دقیقه هنوز ول کن نبودن
رسیدیم به یه کوچه که تاریک تاریک بود پشت یکی از سطل آشغال ها قاییم شدم
سعی کردم صدام در نیاد آروم سرم رو برگردوندم تا ببینم دنبالم هستن یا نه
که از ترس جیغ بلندی کشیدم عوضی ها دقیقا پشت سرم بودن
خواستم بلند شم و دوباره در برم که یکیشون موهام رو از پشت کشید و محکم به زمین کوبوندم
آخ بلندی گفتم که یکیشون گفت:این آه هات رو برای وقتی زیرم بودی نگه دار عزیزممم
سرش رو نزدیک صورتم کرد و خواست ببوسم که با سرم محکم کوبوندم توی دماغش
دستش رو روی دماغش گذاشت و آخ بلندی گفت پوزخندی زدم که اون دوتای دیگه شروع کردن زدنم
سعی در دفاع کردن داشتم ولی آخه سه نفر به یک نفر
سه تایی شروع کردن زدنم دستام رو جلوی صورتم گرفته بودن تا به صورتم ضربه نزن
با پاهایی که کفش داشت محکم به همه جام ضربه میزد شکمم،پاهام،دستام و..
#ANIL
@dady_2021
۴۶.۱k
۲۹ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.