سوار تاکسي شدم بعد من 2 نفر ديگه سوار شدن عقب کنارم نشستن
سوار تاکسي شدم بعد من 2 نفر ديگه سوار شدن عقب کنارم نشستن، نگا کردم ديدم رفيق بابامه... گفتم سلام آقاي فلانيو اينا با هم حال احوال پرسي کرديم، داشت پياده ميشد پول رو داد به راننده و گف آغا 2 نفر حساب کن... منم گفتم بابا اين چه کاريه؟ خواهش ميکنم... شرمندم کردينو اين حرفا... که ديدم با يه لبخند مليح به راننده گف: آغا 3 نفر حساب کن! :| تازه فهميدم اون دومي پسرش بوده! :|
:
:
۱.۱k
۰۴ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.