عاشقانه
گفتم که خدا اگر بخواهد بشود
عمرا سر راه عشقمان سد بشود
هنگام دعا تمام حرفم شده بود
از عمق دلت هرچه برآید بشود
ماندم که شَوم دلیل آرامش تو
مُردم وَ نشد هرآنچه باید بشود
رفتم جگرم نسوزد از دست غمت
اصلا به درک حالم اگر بد بشود
گورِ پدر دلی که باعث شده بود...
حساسیتم زیادی از حد بشود
هر خط بریده ای عذابم می داد
ترسیدم از اینکه خط ممتد بشود
آهسته گذشتم از خیابان دلت
بی آنکه خیالم از سرت رد بشود
ترسیدم از این قصه و پایان بدش
از آنچه نمی باید و شاید بشود
عمرا سر راه عشقمان سد بشود
هنگام دعا تمام حرفم شده بود
از عمق دلت هرچه برآید بشود
ماندم که شَوم دلیل آرامش تو
مُردم وَ نشد هرآنچه باید بشود
رفتم جگرم نسوزد از دست غمت
اصلا به درک حالم اگر بد بشود
گورِ پدر دلی که باعث شده بود...
حساسیتم زیادی از حد بشود
هر خط بریده ای عذابم می داد
ترسیدم از اینکه خط ممتد بشود
آهسته گذشتم از خیابان دلت
بی آنکه خیالم از سرت رد بشود
ترسیدم از این قصه و پایان بدش
از آنچه نمی باید و شاید بشود
۱۱.۶k
۰۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.