48
#48
عشق ووفش💜♾️💙
یکا: 😂😂
#چند ماه بعد
ارسلان: نیکام
نیکا: جانم
ارسلان: من من دیگه نمیخام بات رل باشم
نیکا: چ چ چیی
ارسلان: میخام بات ازدواج کنم
نیکا: وای ترسوندیم ارسلان ازدواج چیه
ارسلان: من میخامتتت میخام مال خدم شییی
نیکا: یعنی منو تو همینجوری ازدواج کنیم الکی الکی بدون اینکه کسی بدونه
ارسلان: خب به مامانم اینا میگم میخام بات ازدواج کنم بعد میان اینجا چن روز بعد برمیگردن
نیکا: با با شع
ارسلان: گوشیمو برداشتمو شماره مامانمو گرفتم
#مکالمه
ارسلان: سلام بر بهترین مامان دنیا
مامان ار: سلامو مرض بیشعور دوماهه کحایی زنگ نمیزنییی هاااا
ارسلان: خب چرا شما زنک نزدین
مامان ار: چون گفتیم حتما نمیخای بامون حرف بزنی
ارسلان: خاعکککک ن مامانی ببین نن درگیر بودم یه سری اتفاقات افتاد حالاعم میخام ازدواج کنم
مامان ار: چیی با کیییی
ارسلان: با یه دختر که یه ماهه رلیم
مامان ار: مطمعنی عاشق شدی؟!
ارسلان: نیکا داشت نکام میکرد صورتمو نزدیک صورتش بردمو به چشاش زل زدم
اره نانان عاشق اون چشای کشیدش و روشنش عاشق اون دناغ کوچولوش و اون لبای خوش
نیکا: دستمو جلوی دهنش گذاشتم
ارسلان: هومممممم(جلو دهنش بستس)
مامان ار: چیشده ار
ارسلان: اخیشش مامان نزاشت ادامه حرفمو بگم
مامان ار: 😂عزیزم خب باشه من بابات صحبت میکنم فردا میایم تهران خونمون که خالیههههه نکنه اونم غارت کردیییی
ارسلان: ن مامان کلا سه تا خونه داشتیم که یکیش به نام منه منم تو همین زندکی میکنم خونه شمالم که به اسم توعه اون خونه تهرانم که اونور ترع از باباس
مانان ار: اها باشه خدافس بوص بت پصلم
ارسلان: فدات شم خدافس
دخختر تو چیکا میکنی
نیکا: بیشعور تو کی منو بوص کردی که خوش طعمه
ارسلان: عههه یادت رف همون روز که دستت پاره شد بعد شبش که پانسمانش کردم بوصیدمت
نیکا: اهااااا
ارسلان: هیلی خوش مزه بود میخامممممم
نیکا: هیسسس
50 تا کام🙂خبرای بد داره شروع میشه میخام رمانمو طولانی کنمح
پارت طولانی نوشتم که جبران شده باشه
ارسلان نیکا دیانا متین ممد پانیذ عسل رضا مهراب مهدیس دپ رمان اکیپ عاشقانه شکست مرگ دخترونه پسرونه رفیق ضربه ویسگون دپرس عذاب عشق ارنیکا اردیا متینکا متدیا محردیس محرشاد عسلئو پانلو مونیکا کاپل قشنگ کلیپ تتلو بیلیایلیش بیتیاس بلکپینک ای مووی ادیت تکسچر کادر اینشات خاص
عشق ووفش💜♾️💙
یکا: 😂😂
#چند ماه بعد
ارسلان: نیکام
نیکا: جانم
ارسلان: من من دیگه نمیخام بات رل باشم
نیکا: چ چ چیی
ارسلان: میخام بات ازدواج کنم
نیکا: وای ترسوندیم ارسلان ازدواج چیه
ارسلان: من میخامتتت میخام مال خدم شییی
نیکا: یعنی منو تو همینجوری ازدواج کنیم الکی الکی بدون اینکه کسی بدونه
ارسلان: خب به مامانم اینا میگم میخام بات ازدواج کنم بعد میان اینجا چن روز بعد برمیگردن
نیکا: با با شع
ارسلان: گوشیمو برداشتمو شماره مامانمو گرفتم
#مکالمه
ارسلان: سلام بر بهترین مامان دنیا
مامان ار: سلامو مرض بیشعور دوماهه کحایی زنگ نمیزنییی هاااا
ارسلان: خب چرا شما زنک نزدین
مامان ار: چون گفتیم حتما نمیخای بامون حرف بزنی
ارسلان: خاعکککک ن مامانی ببین نن درگیر بودم یه سری اتفاقات افتاد حالاعم میخام ازدواج کنم
مامان ار: چیی با کیییی
ارسلان: با یه دختر که یه ماهه رلیم
مامان ار: مطمعنی عاشق شدی؟!
ارسلان: نیکا داشت نکام میکرد صورتمو نزدیک صورتش بردمو به چشاش زل زدم
اره نانان عاشق اون چشای کشیدش و روشنش عاشق اون دناغ کوچولوش و اون لبای خوش
نیکا: دستمو جلوی دهنش گذاشتم
ارسلان: هومممممم(جلو دهنش بستس)
مامان ار: چیشده ار
ارسلان: اخیشش مامان نزاشت ادامه حرفمو بگم
مامان ار: 😂عزیزم خب باشه من بابات صحبت میکنم فردا میایم تهران خونمون که خالیههههه نکنه اونم غارت کردیییی
ارسلان: ن مامان کلا سه تا خونه داشتیم که یکیش به نام منه منم تو همین زندکی میکنم خونه شمالم که به اسم توعه اون خونه تهرانم که اونور ترع از باباس
مانان ار: اها باشه خدافس بوص بت پصلم
ارسلان: فدات شم خدافس
دخختر تو چیکا میکنی
نیکا: بیشعور تو کی منو بوص کردی که خوش طعمه
ارسلان: عههه یادت رف همون روز که دستت پاره شد بعد شبش که پانسمانش کردم بوصیدمت
نیکا: اهااااا
ارسلان: هیلی خوش مزه بود میخامممممم
نیکا: هیسسس
50 تا کام🙂خبرای بد داره شروع میشه میخام رمانمو طولانی کنمح
پارت طولانی نوشتم که جبران شده باشه
ارسلان نیکا دیانا متین ممد پانیذ عسل رضا مهراب مهدیس دپ رمان اکیپ عاشقانه شکست مرگ دخترونه پسرونه رفیق ضربه ویسگون دپرس عذاب عشق ارنیکا اردیا متینکا متدیا محردیس محرشاد عسلئو پانلو مونیکا کاپل قشنگ کلیپ تتلو بیلیایلیش بیتیاس بلکپینک ای مووی ادیت تکسچر کادر اینشات خاص
۴۶.۴k
۱۷ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.