در مقابل نداری ها سینه سپر کردم همیشه صبر کردم گفتم تقدیر
در مقابل نداری ها سینه سپر کردم همیشه صبر کردم گفتم تقدیر (چنین) هست
با درد ها و با رنج و غم ها ، این چنین به این روزی که هستم رسیدم
زمین نخوردم ، سرپام
با دردهام مقابله (دست وپنجه نرم) می کنم
مغلوب ظالمان وشرور و بدی ها نشدم، همینجا هستم
زمین نخوردم از تلخی ها
زمین نخوردم از نداری
زمین نخوردم از تنهایی
زمین نخوردم زمین نخوردم
زمین نخوردم از رنج و غصه ها
زمین نخوردم از بی تو بودن
زمین نخوردم از این دردها
زمین نخوردم زمین نخوردم
(این رنجها) در فرداها به پایان نمی رسه
من لبریز از دردم ها هستم ای دوست
من فرزند اون حسرتی هستم که در هر ترانه احساس می شود (آن حسرت)، ای دوست
در این راه ها پایانش فرا نمی رسد، …
با درد ها و با رنج و غم ها ، این چنین به این روزی که هستم رسیدم
زمین نخوردم ، سرپام
با دردهام مقابله (دست وپنجه نرم) می کنم
مغلوب ظالمان وشرور و بدی ها نشدم، همینجا هستم
زمین نخوردم از تلخی ها
زمین نخوردم از نداری
زمین نخوردم از تنهایی
زمین نخوردم زمین نخوردم
زمین نخوردم از رنج و غصه ها
زمین نخوردم از بی تو بودن
زمین نخوردم از این دردها
زمین نخوردم زمین نخوردم
(این رنجها) در فرداها به پایان نمی رسه
من لبریز از دردم ها هستم ای دوست
من فرزند اون حسرتی هستم که در هر ترانه احساس می شود (آن حسرت)، ای دوست
در این راه ها پایانش فرا نمی رسد، …
۱۲.۹k
۲۷ خرداد ۱۴۰۱