دلم می خواهد یک دختر داشته باشم..
دلم می خواهد یک دختر داشته باشم..
دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان..
اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود،
بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم
آرام بگیرد...
حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم
داشته باشم.
دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند.
یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم.
اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند.
آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی
می تواند بگذارد.
معلوم است، "خورشید "
اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد
و هر صبح که چشمهایش را باز می کند
ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او
سماور را روشن کرده، " شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده...
دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد.
" نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم
که روز تولد خواهرشان "الهه"
مجذوب چشم هایش شده م..
دلم چقدر دختر می خواهد.
روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"،
آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست.
تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند
و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم.
"رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد
و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم...
دلم میخواهد یک دختر داشته باشم.
دختری که خودم را توی چشمهایش
و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم...
هیچ اسمی توصیفش نکند.
همه چیز باشد و هیچ نباشد.
از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود.
رهای رها باشد.
آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد...😊
پ. ن : یه دختر دارم، شاه نداره😍🥰🤗
او را #زهرا نامیدم که وجودش درخشنده
و نورانی و زینت بخش تمام زندگیم باشد✨💫
#عشقِ_بی_همتای_مادر بی پایان دوستت دارم💋
دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان..
اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود،
بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم
آرام بگیرد...
حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم
داشته باشم.
دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند.
یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم.
اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند.
آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی
می تواند بگذارد.
معلوم است، "خورشید "
اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد
و هر صبح که چشمهایش را باز می کند
ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او
سماور را روشن کرده، " شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده...
دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد.
" نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم
که روز تولد خواهرشان "الهه"
مجذوب چشم هایش شده م..
دلم چقدر دختر می خواهد.
روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"،
آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست.
تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند
و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم.
"رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد
و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم...
دلم میخواهد یک دختر داشته باشم.
دختری که خودم را توی چشمهایش
و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم...
هیچ اسمی توصیفش نکند.
همه چیز باشد و هیچ نباشد.
از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود.
رهای رها باشد.
آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد...😊
پ. ن : یه دختر دارم، شاه نداره😍🥰🤗
او را #زهرا نامیدم که وجودش درخشنده
و نورانی و زینت بخش تمام زندگیم باشد✨💫
#عشقِ_بی_همتای_مادر بی پایان دوستت دارم💋
۱۱۶.۱k
۲۸ خرداد ۱۴۰۱