پارت نهم
P.9
می یونگ: هی چیشده رنگت پریده!
جیمین: هیچی... اینجا تنها زندگی میکنی؟
می یونگ: راستش با پدر بزرگم میکردم... ولی اون نمیدونم دیگه کجاست...
جیمین: اهان...
ویو جیمین:
اگه بفهمه، من کسی بودم که پدر بزرگش را کشت چیکار میکنه؟
کوک اگه بفهمه ادن دختری که سال ها عاشقشه حالا تو دامن منه چیکار میکنه؟
پایان ویو
یک ساعت بعد... سر پروژه
جیمین: امممم... الان باید چیکار کنیم؟
می یونگ: پروژه...
جیمین: درباره چیه؟
می یونگ: اممم... بچه ها چطوری به دنیا میاند..
جییمن: چی؟ نمیدونی؟ (با تعجب)
می یونگ: نههه. میدونم... یعنی منظورم این بود که اسم پروژمون اینه...
جیمین: اها ما باید چیکار کنیم؟
می یونگ : اممم باید به صورت پروژه و یه بخش هاییش عملی ان...
جیمین: عملی؟
می یونگ: ولش کن بیا تو گوگل بزنیم...
جیمین: اه... باشه
می یونگ: خب من سرچ میکنم
چیزی که اورد:
_ بچه ها چطور به دنیا می آیند سوالی نادرست است. چرا که رابطه ای پشت آن است.
برای افراد زیادی این ها با یک بوسه شروع می شو...
می یونگ: بیا ولش کنیم من از موضوعش خوشم نمیاد...
جیمین: چون امتحانش نکردی
سرشو نزدیک صورت می یونگ کرد و نگاهش روی لب ها و چشماش رد و بدل میشد.
می یونگ: چ...چی...کااا...ر میکنی؟
جیمین: بیا امتحانش کنیم...پروژه است...
می یونگ: اما...
ویو جیمین: حالم خوب نبود کارهامم دست خودم نبود. بوسه... رابطه...تو دهنم اینا تکرارر میشدن
فلش بک : یکم پیش
جیمین: اممم یکم تشنمه. ولی میشه این قرص جوشانو برام درست کنی؟ و اینو بریزی توش؟
می یونگ: خب کدومشون؟
جیمین: درآبیه
می یونگ: ولی... ولی این دوتا شبیه به همن...
می یونگ به انتخاب خودش یکیو توی شربت جیمین ریخت.
*جیمین: واییی تحریک کننده هم توش بود... من چیکار کنم
پایان فلش بک*
ویو می یونگ: خواستم دوباره چیزی بگم که جیمین لباشو محکم رو لبام کوبید...
بچه ها پارت بعد شاید اسمات داشته باشه... بزارمش یا نه؟
و اینکه میخوام فیک بعدی درباره استری کیدز باشه... شما از کدوم عضو دوست دارید بنویسم؟
شرایط:
لایک: ۱۰
کامنت:۸ سوالامم جواب بدید
بای بیبیز❤😉
#jiminfic
#best
#وانشات
می یونگ: هی چیشده رنگت پریده!
جیمین: هیچی... اینجا تنها زندگی میکنی؟
می یونگ: راستش با پدر بزرگم میکردم... ولی اون نمیدونم دیگه کجاست...
جیمین: اهان...
ویو جیمین:
اگه بفهمه، من کسی بودم که پدر بزرگش را کشت چیکار میکنه؟
کوک اگه بفهمه ادن دختری که سال ها عاشقشه حالا تو دامن منه چیکار میکنه؟
پایان ویو
یک ساعت بعد... سر پروژه
جیمین: امممم... الان باید چیکار کنیم؟
می یونگ: پروژه...
جیمین: درباره چیه؟
می یونگ: اممم... بچه ها چطوری به دنیا میاند..
جییمن: چی؟ نمیدونی؟ (با تعجب)
می یونگ: نههه. میدونم... یعنی منظورم این بود که اسم پروژمون اینه...
جیمین: اها ما باید چیکار کنیم؟
می یونگ : اممم باید به صورت پروژه و یه بخش هاییش عملی ان...
جیمین: عملی؟
می یونگ: ولش کن بیا تو گوگل بزنیم...
جیمین: اه... باشه
می یونگ: خب من سرچ میکنم
چیزی که اورد:
_ بچه ها چطور به دنیا می آیند سوالی نادرست است. چرا که رابطه ای پشت آن است.
برای افراد زیادی این ها با یک بوسه شروع می شو...
می یونگ: بیا ولش کنیم من از موضوعش خوشم نمیاد...
جیمین: چون امتحانش نکردی
سرشو نزدیک صورت می یونگ کرد و نگاهش روی لب ها و چشماش رد و بدل میشد.
می یونگ: چ...چی...کااا...ر میکنی؟
جیمین: بیا امتحانش کنیم...پروژه است...
می یونگ: اما...
ویو جیمین: حالم خوب نبود کارهامم دست خودم نبود. بوسه... رابطه...تو دهنم اینا تکرارر میشدن
فلش بک : یکم پیش
جیمین: اممم یکم تشنمه. ولی میشه این قرص جوشانو برام درست کنی؟ و اینو بریزی توش؟
می یونگ: خب کدومشون؟
جیمین: درآبیه
می یونگ: ولی... ولی این دوتا شبیه به همن...
می یونگ به انتخاب خودش یکیو توی شربت جیمین ریخت.
*جیمین: واییی تحریک کننده هم توش بود... من چیکار کنم
پایان فلش بک*
ویو می یونگ: خواستم دوباره چیزی بگم که جیمین لباشو محکم رو لبام کوبید...
بچه ها پارت بعد شاید اسمات داشته باشه... بزارمش یا نه؟
و اینکه میخوام فیک بعدی درباره استری کیدز باشه... شما از کدوم عضو دوست دارید بنویسم؟
شرایط:
لایک: ۱۰
کامنت:۸ سوالامم جواب بدید
بای بیبیز❤😉
#jiminfic
#best
#وانشات
۴۴.۷k
۱۰ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.