part◇²
چشمان خمار تو
از زبان ا/ت: از دادگاه اومدیم بیرون پدرم به سمت خونه مادربزرگم رفت و من،برادرم و مامانم به سمت خونه خودمون. همون لحظه بابام برگشت تا به مامانم چیزی بگه ، اومد جلو و گفت
پر ا/ت:فکر نکن خیلی از بچه ها خوشم میاد ولی هرجور شده اونا رو ازت میگیرمشون
مادر ا/ت: اگه میخوای ا/تو ببر ولی حق نداری پسرمون ازم بگیری
(با اینکه فاصله من و داداشم از مامان و بابامون زیاد بود اما من داشتم حرفاشونو میشنیدم)
با شنیدن اون جمله از مامانم قلبم آتیش گرفت و باعث شد از جفتشون بدم بیاد.
مامانم همیشه بین من داداشم فرق میذاشت ولی هیچ وقت فکر نمی‌کردم که از من متنفر باشه. پس به فکرم زد که برای همیشه از پیشش برم. اما چطوری کل پس اندازم ۳۰ ملیون شده بود که از ۱۰ سالگی تا الان جمع کرده بودم.
راوی:شاید بپرسید چجوری یه بچه ۱۳ ساله ۳۰ ملیون پول داشته باشه . باید بگم که کار می‌کرده و پدر و مادرش از این جریان خبر نداشتن چون اگه خبردار میشدن اون پولو از ا/ت میگرفتن
•ادامه دارد•
▪︎چشمان خمار تو▪︎
از زبان ا/ت: از دادگاه اومدیم بیرون پدرم به سمت خونه مادربزرگم رفت و من،برادرم و مامانم به سمت خونه خودمون. همون لحظه بابام برگشت تا به مامانم چیزی بگه ، اومد جلو و گفت
پر ا/ت:فکر نکن خیلی از بچه ها خوشم میاد ولی هرجور شده اونا رو ازت میگیرمشون
مادر ا/ت: اگه میخوای ا/تو ببر ولی حق نداری پسرمون ازم بگیری
(با اینکه فاصله من و داداشم از مامان و بابامون زیاد بود اما من داشتم حرفاشونو میشنیدم)
با شنیدن اون جمله از مامانم قلبم آتیش گرفت و باعث شد از جفتشون بدم بیاد.
مامانم همیشه بین من داداشم فرق میذاشت ولی هیچ وقت فکر نمی‌کردم که از من متنفر باشه. پس به فکرم زد که برای همیشه از پیشش برم. اما چطوری کل پس اندازم ۳۰ ملیون شده بود که از ۱۰ سالگی تا الان جمع کرده بودم.
راوی:شاید بپرسید چجوری یه بچه ۱۳ ساله ۳۰ ملیون پول داشته باشه . باید بگم که کار می‌کرده و پدر و مادرش از این جریان خبر نداشتن چون اگه خبردار میشدن اون پولو از ا/ت میگرفتن
•ادامه دارد•
▪︎چشمان خمار تو▪︎
۱۸.۵k
۱۳ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.