Lucky-bloody
Lucky-bloody#
پارت ۴۰
-اره یا نه؟
=ا...اره....
پوزخندی از روی عصبانیت میزنه و سعی میکنه تا جلوی خودشو بگیره و نزنتش
-تو خجالت نمیکشی از خودت؟
=ب...ببخشید
-ببخشید و کوفت،الان توقع داری چیکار کنم ها؟
÷اروم باش،این بچس
-هیچم بچه نیست این حداقل 19 سالشه
+چیشده؟
همه روشونو میکنن بهت که لباساتووشیدی و حوله رو پیچیدی دور سرت
+گفتم چی شده که انقد داد و بیداد راه انداختین،همه دورتون جمع شدن
کوک و جیسونگ به دور و بر نگاه میکنن
-خیلی جذابه براتون نگاه کردن ما؟
همه پرت و پلا میشن
+بگین چیشده حالا
کوک دست پسره رو میگیره و هولش میده جلوی تو و با سرش بهش اشاره میکنه
=خ....خب من.....
توضیح میده(من دیدم که تو داشتی لباساتو در میاوردی و ازونجایی که من تو کار فیلم برداری و اینام انواع و اقسام دوربینارو دارم،پس ریز ترینشو برداشتم و موقعی که هیچکس اونجا نبود اومدم تا دوربینو جا بندازم و برم ،ولی تا اومدم کنار دیوار و خواستم جاگذاریش کنم دیدم این مرده دستمو گرفت و با قیافه جدی بهم گفت تا برم،منم دوربینو سریع گذاشتم و رفتم)
زبونت بند اومد
-باز بگو مردا مرض ندارن،تازه این هنوز مرد نشده پدصگ
دستشو میاره بالا تا بزنه تو سر پسره ولی نمیزنه و پسره میره عقب
+خدای من.......چیزیم ضبط کردی؟
سرشو تکون میده
=وقت نکردم روشنش کنم چون بلافاصله بعدش اون مرده اومد پیشم تا نصیحتم کنه
روتو میکنی به جیسونگ
+واقعا ازت ممنونم....انگار دوبار باید برات جبران کنم
لبخند میزنه و پشت سرشو میخارونه
÷کاری نکردم
بعدم روتو میکنی به کوک
+از توم ممنونم
-به من بیشتر از جیسونگ بدهکاری
پوکر میشی
+پر رو نشو
صدای هلیکوپتر میاد و همه جمع میشن سمت هلیکوپتر تا سوار شن
+زودباش،با جه وون و جیسونگ برید تو هلیکوپتر تا پر نشده
-من که گفتم نمیرم
+الان وقت مسخره بازی نیست برو
-من تا آخرین باری که هلیکوپتر میاد اینجا میمونم،تو میخوای برو
نفس عمیق میکشی
+خیلی خب،من میرم تو جنگل از سر و صدا خوشم نمیاد
-نرو دوباره گم میشی
+من میرم تو جنگل توم تا اون موقع حداقل برو خودتو بشور
-نمیتونم
+چرا؟
-کی برام آب بیاره؟
🙂
پارت ۴۰
-اره یا نه؟
=ا...اره....
پوزخندی از روی عصبانیت میزنه و سعی میکنه تا جلوی خودشو بگیره و نزنتش
-تو خجالت نمیکشی از خودت؟
=ب...ببخشید
-ببخشید و کوفت،الان توقع داری چیکار کنم ها؟
÷اروم باش،این بچس
-هیچم بچه نیست این حداقل 19 سالشه
+چیشده؟
همه روشونو میکنن بهت که لباساتووشیدی و حوله رو پیچیدی دور سرت
+گفتم چی شده که انقد داد و بیداد راه انداختین،همه دورتون جمع شدن
کوک و جیسونگ به دور و بر نگاه میکنن
-خیلی جذابه براتون نگاه کردن ما؟
همه پرت و پلا میشن
+بگین چیشده حالا
کوک دست پسره رو میگیره و هولش میده جلوی تو و با سرش بهش اشاره میکنه
=خ....خب من.....
توضیح میده(من دیدم که تو داشتی لباساتو در میاوردی و ازونجایی که من تو کار فیلم برداری و اینام انواع و اقسام دوربینارو دارم،پس ریز ترینشو برداشتم و موقعی که هیچکس اونجا نبود اومدم تا دوربینو جا بندازم و برم ،ولی تا اومدم کنار دیوار و خواستم جاگذاریش کنم دیدم این مرده دستمو گرفت و با قیافه جدی بهم گفت تا برم،منم دوربینو سریع گذاشتم و رفتم)
زبونت بند اومد
-باز بگو مردا مرض ندارن،تازه این هنوز مرد نشده پدصگ
دستشو میاره بالا تا بزنه تو سر پسره ولی نمیزنه و پسره میره عقب
+خدای من.......چیزیم ضبط کردی؟
سرشو تکون میده
=وقت نکردم روشنش کنم چون بلافاصله بعدش اون مرده اومد پیشم تا نصیحتم کنه
روتو میکنی به جیسونگ
+واقعا ازت ممنونم....انگار دوبار باید برات جبران کنم
لبخند میزنه و پشت سرشو میخارونه
÷کاری نکردم
بعدم روتو میکنی به کوک
+از توم ممنونم
-به من بیشتر از جیسونگ بدهکاری
پوکر میشی
+پر رو نشو
صدای هلیکوپتر میاد و همه جمع میشن سمت هلیکوپتر تا سوار شن
+زودباش،با جه وون و جیسونگ برید تو هلیکوپتر تا پر نشده
-من که گفتم نمیرم
+الان وقت مسخره بازی نیست برو
-من تا آخرین باری که هلیکوپتر میاد اینجا میمونم،تو میخوای برو
نفس عمیق میکشی
+خیلی خب،من میرم تو جنگل از سر و صدا خوشم نمیاد
-نرو دوباره گم میشی
+من میرم تو جنگل توم تا اون موقع حداقل برو خودتو بشور
-نمیتونم
+چرا؟
-کی برام آب بیاره؟
🙂
۱۰.۵k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.