پارته سوم
شوگا دمه خونه ات بود
ات میگه اول زنگ بزنم به سولی بگم
ات:سلام سولی شوگا دمه خونمه چه کنم
سولی :بزار به تهیونگ بگم زنگ بزنه آرومش کنه
ات میره پیشه شوگا
ات:س س سلام
شوگا:چرا دیشب فرار کردی ها(با داد)
ات به فکر فرو رفت تا یهبهونه بیاره ولی ات که تو فکر بود
راستشو به شوگا گفت
ات:چون تو مست بودی
تهیونگ به گوشی شوگا زنگ میزنه
شوگا:الان کار دارم چرا زنگ زدی
تهیونگ:کجایی؟!
شوگا تلفنو قطع میکنه
و به ات میگه امشب باهام میای بار
و فرارم نمیکنی ات ترس برشداشته بود.......
ات میگه اول زنگ بزنم به سولی بگم
ات:سلام سولی شوگا دمه خونمه چه کنم
سولی :بزار به تهیونگ بگم زنگ بزنه آرومش کنه
ات میره پیشه شوگا
ات:س س سلام
شوگا:چرا دیشب فرار کردی ها(با داد)
ات به فکر فرو رفت تا یهبهونه بیاره ولی ات که تو فکر بود
راستشو به شوگا گفت
ات:چون تو مست بودی
تهیونگ به گوشی شوگا زنگ میزنه
شوگا:الان کار دارم چرا زنگ زدی
تهیونگ:کجایی؟!
شوگا تلفنو قطع میکنه
و به ات میگه امشب باهام میای بار
و فرارم نمیکنی ات ترس برشداشته بود.......
۲.۹k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.