سم عشق
#سم_عشق
پارت: 2
ات: خوب من برم فردا میبینمت
کوک: باشه خدافظ
ات: خدافظ
ویو ات
به همراه بادیگاردا سوار ماشین شدم وقتی رسیدم خونه سریع رفتم بالا لباسامو عوض کردم و روی تخت دارز شدم به چند دقیقه نکشید که خوابم برد
ویو کوک
ات خدافظی کرد سوار ماشین شد و رفت دوست دارم بیشتر باهاش اشنا بشم و بعد بهش حسمو بگم(ای خدا پسرم عاشق شده🥹😂)
(ات-)
-از خواب بیدار شدم رفتم یه دوش 20 مینی گرفتم اومدم موهامو خشک کرذم و یه ارایش ملایم انجام دادم رفتم در اتاق مامان بابارو زذم ولی جواب ندادن رفتم پایین تا از اجوما بپرسم
-اجوما اجوماا
اجوما✓: بله دخترم
-مامان بابام کجان؟
✓رفتن بیرون و به من گفتن بهتون بگم فردا به مهمونی اقای جئون دعوتین
-اها باش من تو اتاقمم
✓باش دخترم
ویو کوک
(کوک+)
+رفتم خونه و خوابیدم بعد از 3 ساعت بیدار شدم( بعد به شوگا میگن خوابالو🫡)
+رفتم یه دوش 10 مینی گرفتم و رفتم بیرون که گوشیم زنگ خورد دیدم تهیونگه(علامت تهیونگ~)
شروع مکالمه
+الو
~الو میزاشتی بعدا جواب میدادی
+مگه چند بار زنگ زدی؟!
~5بار اقای کوک
+عه خوبه بابا حموم بودم، کاری داشتی زنگ زدی؟
~اره خواستم بگم امشب میخام برم بار میای؟
+اره میام
~اها خوبه منتظرم خدافظ
+باشه خدافظ
+خوب برم پایین بعد اماده بشم برم بار رفتم پایین
+اجوما
&بله پسرم
+من امشب با رفیقم میخام برم بار به مامان بابام بگو
&باشه پسرم مواظب خودت باش
+چشم
+رفتم اماده شدم یه کت و شلوار مشکی پوشیدم موهامو ریختم تو صورتم و عطر تلخمو زدم نمیخام زیاد مست کنم چون اخرین بار که مست کردم نزدیک بود بمیرم
تهیونگ زنگ زد
~الووو بیا پایین منتظرم
+چته حیون باشههه
~سریع باش خدافظ
+باش حدافظ
رفتم پایین و، سوار ماشین شدم و به سمت بار حرکت کردیم
ویو ات
-داشتم همینجوری داخل اینستاگرام میچرخیدم که لونا بهم زنگ زد
(عالامت لونا*)
*الو خانم پارک
-الو چرا رسمی حرف میزنی(خنده)
*ساکت امشب میخام برم بار نمیای؟
-عه اره میام
*خوبه اماده باش الان میام
-باشه خدافظ
*خدافظ
-پاشدم ارایشمو پاک کردم و یه ارایش ملایمه مشکی انجام دادم یه لباس تقریبا باز پوشیدم و موهامو بالا بستم و منتظر لونا بودم که زنگ زد
*الوو پایینم بیا
-عه باشه اومدم
*خدافظ
-خدافظ
رفتم پایین و سوار شدم
رسیدیم بار و..........
پارت: 2
ات: خوب من برم فردا میبینمت
کوک: باشه خدافظ
ات: خدافظ
ویو ات
به همراه بادیگاردا سوار ماشین شدم وقتی رسیدم خونه سریع رفتم بالا لباسامو عوض کردم و روی تخت دارز شدم به چند دقیقه نکشید که خوابم برد
ویو کوک
ات خدافظی کرد سوار ماشین شد و رفت دوست دارم بیشتر باهاش اشنا بشم و بعد بهش حسمو بگم(ای خدا پسرم عاشق شده🥹😂)
(ات-)
-از خواب بیدار شدم رفتم یه دوش 20 مینی گرفتم اومدم موهامو خشک کرذم و یه ارایش ملایم انجام دادم رفتم در اتاق مامان بابارو زذم ولی جواب ندادن رفتم پایین تا از اجوما بپرسم
-اجوما اجوماا
اجوما✓: بله دخترم
-مامان بابام کجان؟
✓رفتن بیرون و به من گفتن بهتون بگم فردا به مهمونی اقای جئون دعوتین
-اها باش من تو اتاقمم
✓باش دخترم
ویو کوک
(کوک+)
+رفتم خونه و خوابیدم بعد از 3 ساعت بیدار شدم( بعد به شوگا میگن خوابالو🫡)
+رفتم یه دوش 10 مینی گرفتم و رفتم بیرون که گوشیم زنگ خورد دیدم تهیونگه(علامت تهیونگ~)
شروع مکالمه
+الو
~الو میزاشتی بعدا جواب میدادی
+مگه چند بار زنگ زدی؟!
~5بار اقای کوک
+عه خوبه بابا حموم بودم، کاری داشتی زنگ زدی؟
~اره خواستم بگم امشب میخام برم بار میای؟
+اره میام
~اها خوبه منتظرم خدافظ
+باشه خدافظ
+خوب برم پایین بعد اماده بشم برم بار رفتم پایین
+اجوما
&بله پسرم
+من امشب با رفیقم میخام برم بار به مامان بابام بگو
&باشه پسرم مواظب خودت باش
+چشم
+رفتم اماده شدم یه کت و شلوار مشکی پوشیدم موهامو ریختم تو صورتم و عطر تلخمو زدم نمیخام زیاد مست کنم چون اخرین بار که مست کردم نزدیک بود بمیرم
تهیونگ زنگ زد
~الووو بیا پایین منتظرم
+چته حیون باشههه
~سریع باش خدافظ
+باش حدافظ
رفتم پایین و، سوار ماشین شدم و به سمت بار حرکت کردیم
ویو ات
-داشتم همینجوری داخل اینستاگرام میچرخیدم که لونا بهم زنگ زد
(عالامت لونا*)
*الو خانم پارک
-الو چرا رسمی حرف میزنی(خنده)
*ساکت امشب میخام برم بار نمیای؟
-عه اره میام
*خوبه اماده باش الان میام
-باشه خدافظ
*خدافظ
-پاشدم ارایشمو پاک کردم و یه ارایش ملایمه مشکی انجام دادم یه لباس تقریبا باز پوشیدم و موهامو بالا بستم و منتظر لونا بودم که زنگ زد
*الوو پایینم بیا
-عه باشه اومدم
*خدافظ
-خدافظ
رفتم پایین و سوار شدم
رسیدیم بار و..........
۷.۵k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.