چند پارتی از جونگکوک پارت: ۲
وقتی بدون اجازش میری پارتی...
ویو ا/ت
به سمت کمد رفتم و اون لباس
مشکیم که یکم باز بود با یه کفش پاشنه بلند مشکی برداشتم (تو اسلاید بعد و بعدتر گذاشتم) و آماده کردم دیدم ساعت ۶ وای...یک ساعت وقت دارم سریع رفتم حموم و حموم کردم اومدم بیرون موهامو خشک کردم بعد یه آرایش اسموکی کردم موهام که کمی فر بود رو باز گزاشتم چتری هامو اتو مو کشیدم و تموم
+ چقد ژاذاب لعنتی شدم :>
کفشام پوشیدم و رفتم بیرون و سر خیابون وایسادم دست تکون دادم برا تاکسی سوار شدم و به سمت خونه یوری حرکت کردم
بعد ۱۰ مین رسیدم پام و که تو گزاشتم بور سیگار و الکل حالمو بد
کرد رفتم یه گوشه نشستم...
از دور دیدم یوری داره میاد سمت من
یوری: سلام ا/ت واووو اوه مای پشم چقد ژاذاب لعنتی شدی!!!
+مرسی عشیشم توعم خیلی کراش شدی:]
یوری: میدونم:>.... راستی جونگکوک نیومد؟
نه یکم خسته بود گفت خودت تنها برو (زنیکه دروغگو=///)
یوری : آها.. ا/ت با اجازه من میرم یه سر به مهمونا بزنم
+ باشه عشقم برو
خلاصه تا ۲ نصف شب ا/ت تو مهمونی بود بعد تموم شدن مهمونی ا/ت با یوری خدافظی کرد تاکسی گرفت و رفت خونه آروم کیلید و در آورد و درو بازکرد که یهو.....( خودتو برا پاره شدن آماده کن عژیژم:)
:>>>> میدونم بد جایی تموم کردم یکم خماری بکشید :]
اها از الان بگم که پارت بعد (اسمات) هستش:>
شرطا برای پارت بعد
لایک ۶
کامنت ۶
فالو ۱۵
۵ نفر زیاده واقعا؟🥲
راستی فک نکنید نمیفهمما شرطا رو کامل نرسونده بودید خدا وکیلی ایندفعه شرطا رو نرسونید پارت بعدی نمیزارم:<
برسونید دیگه فرزندانم:> مواظبت کنید فعلااااا باییییی 🖤⛓️
ویو ا/ت
به سمت کمد رفتم و اون لباس
مشکیم که یکم باز بود با یه کفش پاشنه بلند مشکی برداشتم (تو اسلاید بعد و بعدتر گذاشتم) و آماده کردم دیدم ساعت ۶ وای...یک ساعت وقت دارم سریع رفتم حموم و حموم کردم اومدم بیرون موهامو خشک کردم بعد یه آرایش اسموکی کردم موهام که کمی فر بود رو باز گزاشتم چتری هامو اتو مو کشیدم و تموم
+ چقد ژاذاب لعنتی شدم :>
کفشام پوشیدم و رفتم بیرون و سر خیابون وایسادم دست تکون دادم برا تاکسی سوار شدم و به سمت خونه یوری حرکت کردم
بعد ۱۰ مین رسیدم پام و که تو گزاشتم بور سیگار و الکل حالمو بد
کرد رفتم یه گوشه نشستم...
از دور دیدم یوری داره میاد سمت من
یوری: سلام ا/ت واووو اوه مای پشم چقد ژاذاب لعنتی شدی!!!
+مرسی عشیشم توعم خیلی کراش شدی:]
یوری: میدونم:>.... راستی جونگکوک نیومد؟
نه یکم خسته بود گفت خودت تنها برو (زنیکه دروغگو=///)
یوری : آها.. ا/ت با اجازه من میرم یه سر به مهمونا بزنم
+ باشه عشقم برو
خلاصه تا ۲ نصف شب ا/ت تو مهمونی بود بعد تموم شدن مهمونی ا/ت با یوری خدافظی کرد تاکسی گرفت و رفت خونه آروم کیلید و در آورد و درو بازکرد که یهو.....( خودتو برا پاره شدن آماده کن عژیژم:)
:>>>> میدونم بد جایی تموم کردم یکم خماری بکشید :]
اها از الان بگم که پارت بعد (اسمات) هستش:>
شرطا برای پارت بعد
لایک ۶
کامنت ۶
فالو ۱۵
۵ نفر زیاده واقعا؟🥲
راستی فک نکنید نمیفهمما شرطا رو کامل نرسونده بودید خدا وکیلی ایندفعه شرطا رو نرسونید پارت بعدی نمیزارم:<
برسونید دیگه فرزندانم:> مواظبت کنید فعلااااا باییییی 🖤⛓️
۱۱.۲k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.