پیش مامانم رفتم و گفتم:«مامان اکیکو کجاست!!؟»
پیش مامانم رفتم و گفتم:«مامان اکیکو کجاست!!؟»
گفت:«نمیدونم مگه تو دست شویی نبود؟»
گفتم:«نه نبود .»
چهره ی نگرانی به خوش گرفت و داد زد:« هی شما نگهبان های احمق کل قصر رو بگردید و تا وقتی عروسک رو پیدا نکردید بر نگردید.»
از رفتار مامانم معلوم بود کار اون نیست .
فیومی خونه بود ولی تو اتاق داشت درس میخواند چون عاشق نویسندگی بود داشت روی اون کار میکرد .هم ناتسوىٔو در کمپ تابستونی بود . فیومی با ترس اومد بیرون .
و ازم پرسید چیشده به مامان گفتم برای توضیح بده. میدونستم هر چیزی که هست
پای پدرم وسط هست .
به سمت اتاق کارش رفتم .
در رو باز کردم و با اون پوزخند همیشگی ی اون رو به رو شد
ش:شوتو. ان:انجی
ان. او پسر دنبال چیزی هستی
ش. یک من پسر تو نیستم دو اکیکو کجاست
ان. او تو خیلی گستاخی
ش. پرسیدم اون کجاست
ان. من قرار نیست بهت بگم ولی کمکت میکنم اون تو خانوادمون هست و باعث افتخار منه
میدونستم باید کجا بگردم
اوپسسسس
این پارت تموم شد
میدونم دیر به دیر میزارم ولی کلا ببخشید
گفت:«نمیدونم مگه تو دست شویی نبود؟»
گفتم:«نه نبود .»
چهره ی نگرانی به خوش گرفت و داد زد:« هی شما نگهبان های احمق کل قصر رو بگردید و تا وقتی عروسک رو پیدا نکردید بر نگردید.»
از رفتار مامانم معلوم بود کار اون نیست .
فیومی خونه بود ولی تو اتاق داشت درس میخواند چون عاشق نویسندگی بود داشت روی اون کار میکرد .هم ناتسوىٔو در کمپ تابستونی بود . فیومی با ترس اومد بیرون .
و ازم پرسید چیشده به مامان گفتم برای توضیح بده. میدونستم هر چیزی که هست
پای پدرم وسط هست .
به سمت اتاق کارش رفتم .
در رو باز کردم و با اون پوزخند همیشگی ی اون رو به رو شد
ش:شوتو. ان:انجی
ان. او پسر دنبال چیزی هستی
ش. یک من پسر تو نیستم دو اکیکو کجاست
ان. او تو خیلی گستاخی
ش. پرسیدم اون کجاست
ان. من قرار نیست بهت بگم ولی کمکت میکنم اون تو خانوادمون هست و باعث افتخار منه
میدونستم باید کجا بگردم
اوپسسسس
این پارت تموم شد
میدونم دیر به دیر میزارم ولی کلا ببخشید
۱.۴k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.