پارت¹⁹
پارت¹⁹
بعد از اینکه از پیش جی وو برگشتم رفتم کافه یه آیس کافه گرفتم و رفتم سوپر مارکت چند تا شکلات برای هایول بگیرم که این چند وقت که زیاد کارداشتم و پیشش نبودم براش جبران بشه شکلاتارو گرفتم و رفتم خونه درو باز کردم آجوما گفت
آجوما:دختر خیره به سر بچرو باز تنها گذاشتی رفتی
ا.ت:مگه الا پیشش نبود
آجوما:اون رفت گفت مادرش چون سرطان داشت حالش بد شده باباشم بخاطر مامانش که این طوری شده قش کرده برای همین گفت باید برم برای همین گفت تو همایش نمیتونه همراهیت کنه
ا.ت:اوکی باشه اشکالی نداره الان هایول کجاست
اجوما:تو اتاقش داره نقاشی میکشه
ا.ت:باشه الان میرم پیشش که دیگه ناراحت نباشه
اجوما:باشه برو
ا.ت:اجوما میتونی همراه ما دوباره به کره برگردی( یه نکته اجوما از اول با ا.ت از کره امد کانادا)
اجوما: دخترم ببخشید ولی نمیتونم بیام دخترم عروسیشه برای همین نمیتونم بیام ببخ
ا.ت: آهان اشکالی نداره من با هایول میرم
بعد از این رفتم تو اتاق هایول ولی بهش شوکولاتارو قایم کردم
هایول تا منو دید روشو از من گرفت
ا.ت:هایول خانم فکرکنم بامن قهر کرده پس این شوکولاتارو برای پچه همسایه میبرم
یهو روشو کرد به طرف من
هایول:مامان چی پوشتت داری هان
ا.ت:شکولات برای بچه همسایه چون تو با من قهر کردی
هایول:کی گفته من اتفاقن خیلیم با تو دوشتم(کیوت)
ا.ت:خوب حالا که بامن دوستی بیا این شو کولاتا واسه تو
هایول:مرشی مامان
ا.ت:خواهش میکنم کیوتم
خوب قشنگم بیا باهم لباسامونو جم کنیم که قراره فردای خیلی زود بریم مسافرت
هایول:باشه مامان
خلاصه لباساشو با وسایل موردنزر خودمو هایول جم کردیم شام خوردیم و سریع رفتیم خوابیدیم
•فردا ساعت 4 صبح •
بایییی فعلن اگه شد فردا براتون پارت میزار قول نمیدم
بعد از اینکه از پیش جی وو برگشتم رفتم کافه یه آیس کافه گرفتم و رفتم سوپر مارکت چند تا شکلات برای هایول بگیرم که این چند وقت که زیاد کارداشتم و پیشش نبودم براش جبران بشه شکلاتارو گرفتم و رفتم خونه درو باز کردم آجوما گفت
آجوما:دختر خیره به سر بچرو باز تنها گذاشتی رفتی
ا.ت:مگه الا پیشش نبود
آجوما:اون رفت گفت مادرش چون سرطان داشت حالش بد شده باباشم بخاطر مامانش که این طوری شده قش کرده برای همین گفت باید برم برای همین گفت تو همایش نمیتونه همراهیت کنه
ا.ت:اوکی باشه اشکالی نداره الان هایول کجاست
اجوما:تو اتاقش داره نقاشی میکشه
ا.ت:باشه الان میرم پیشش که دیگه ناراحت نباشه
اجوما:باشه برو
ا.ت:اجوما میتونی همراه ما دوباره به کره برگردی( یه نکته اجوما از اول با ا.ت از کره امد کانادا)
اجوما: دخترم ببخشید ولی نمیتونم بیام دخترم عروسیشه برای همین نمیتونم بیام ببخ
ا.ت: آهان اشکالی نداره من با هایول میرم
بعد از این رفتم تو اتاق هایول ولی بهش شوکولاتارو قایم کردم
هایول تا منو دید روشو از من گرفت
ا.ت:هایول خانم فکرکنم بامن قهر کرده پس این شوکولاتارو برای پچه همسایه میبرم
یهو روشو کرد به طرف من
هایول:مامان چی پوشتت داری هان
ا.ت:شکولات برای بچه همسایه چون تو با من قهر کردی
هایول:کی گفته من اتفاقن خیلیم با تو دوشتم(کیوت)
ا.ت:خوب حالا که بامن دوستی بیا این شو کولاتا واسه تو
هایول:مرشی مامان
ا.ت:خواهش میکنم کیوتم
خوب قشنگم بیا باهم لباسامونو جم کنیم که قراره فردای خیلی زود بریم مسافرت
هایول:باشه مامان
خلاصه لباساشو با وسایل موردنزر خودمو هایول جم کردیم شام خوردیم و سریع رفتیم خوابیدیم
•فردا ساعت 4 صبح •
بایییی فعلن اگه شد فردا براتون پارت میزار قول نمیدم
۱.۲k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.