🐶:لطفا به من نگاه کن(می خنده)

🐶:لطفا به من نگاه کن(می خنده)
🐱:همین الان یادم افتاد که در آخرین کنسرت CBX در حالی که آهنگ "Paper Cut" رو میخوند، بکهیون به من نگاه کرد در حالی که ... ( ادای بکهیونو درمیاره با آه عمیق )
🐶:درسته درسته
🐱:یادم میاد که تو حتی نمیتونستی آواز بخونی چون کم مونده بود گریه ات بگیره. اونموقع فکر کردم "این دوست هم منو دوست داره". احساس میکردم وقتی سربازی برم، اعضا دلشون برام تنگ میشه. چیزی که می خواستم بگم اینه که بکهیونی به عنوان یک سولوآرتیست بیشتر از من تجربه داره، تو همیشه آثار شگفت انگیزی خلق میکنی. از اونجایی که من فعالیت های بکهیونی رو دیدم، فکر می کنم میتونم خیلی بهش تکیه کنم
🐶:باشه میخوام هر وقت به کمک نیاز داشتی بهم بگی، هر وقت سرت پر از افکارت شد دورش کنم.
فکر می‌کنم حتی وقتی بخوای بعدا این کارو انجام بدی، نمیتونی پاکشون کنی. ما هنوز تو قلبمون جوون هستیم، چونکه با وجود اینکه کار رو زود شروع کردیم، اما با روش های معمولی زندگی متفاوت عمل کردیم. وقتی وارد اون جامعه کارگری شدیم، وقتی به این فکر میکردیم که تا کجا می تونیم با قدرت خودمون پیش بریم، فکر میکنم واضحه که ما هنوز جوونیم. اگر حرف ها و زخم های قلب یه کودک حل نشده بمونه، فکر نمیکنم اونا احساس محدودیت و فشار نکنن؟ به همین دلیله مینسوک هیونگ، قبل از اینکه دیر بشه ازت می خوام نظرات و افکار خودتو با اعضا هم در میون بذاری چون تو از هممون بزرگتری.
🐱باشه، باشه وقتی به کمک نیاز داری من هم قدرتت میشم پس از این به بعد هم مراقب من باش!
🐶باشه من اینو دوست دارم~

#Exo