شواهد تمثیلی و افسانه ای
شواهد تمثیلی و افسانه ای
یک دسته از شواهد کتبی ما درباره خوئیتوک دس عبارت است از مواردی که برای ازدواج با محارم در میان ایزدان و یا موجودات و افراد افسانه ای آورده اند و هدف از ذکر آنها اثبات جایز بودن چنان ازدواجهایی در میان انسانها بوده است. تعداد این گواهیها در مقایسه با شواهد کلی بسیار کم و آنچه به نظر ما رسیده به شرح زیر است:
در تفسیری از یسنا که در دوره خسرو انوشه روان نوشته اند، آمده است که اورمزد با دختر خود اسپندارمذ خوئیت ودثه (پهلوی: خوئیتوک دس ) کرد. گیومرتن ( گیومرت ) از این زناشویی زاد و خود با اسپندارمذ جفت آمد و نخستین مرد (مشی یه، مرتیه، مرد ) و نخستین زن (مشی یانه، مرتیانه ) از آنها به بار آمدند و از ازدواج آن دو مردمان پدیدار شدند ( همان منبع، ص ۳۹۱). در یک کتیبه آرامی از دوره هخامنشی (( دین مزدیسنی )) به بانویی تشبیه شده است که هم خواهر و هم همسر بعل ( معادل اورمزد ) است ( بویس، تاریخ دین زرتشتی، ج۲، ص۲۷۵، با مراجع)، و در داستان سه موعود زرتشتی هم اثر چنین ازدواجی را باز جسته اند (همان منبع، ج۱، ص۲۸۵). همچنین آورده اند که جمشید با خواهر همزادش زناشویی کرد و فریدون با دختر خود؛ و منوچهر از زناشویی خواهر و برادری به بار آمد ( این داستان جمشید در وداها هم آمده است و بنابراین بسیار قدیمی است. به علاوه کلیه این مطالب در تاریخهای اسلامی مثل طبری، مسعودی و مقدیسی هم آمده است). و ارداویراز ( که در سنت از احیا کنندگان دین مزدیسنی است ) هفت خواهر خود را به زنی داشت و در معراج خود، در آسمان دوم روان کسانی را دید که خوئیتوک دس کرده بودند و کامرانی جاودانی یافته بودند. باز در یادگار زریران ( که اصلا به شعر و از دوره اشکانی بوده است) آمده است ( گشتاسپ می گوید، هوتس، که مرا خواهر و زن است. یادگار زریران، تدوین و ترجمه بیژن غیبی، بیلفلد آلمان، ۱۹۹۹ ص ۲۲) که گشتاسپ همسر خواهر خود هئوتسا ( خوتوس ) بود. در شاهنامه و کتب دیگر آمده است که همای دختر بهمن زن او شد و داراب را از او زاد ( بهمن پسری داشت ساسان نام و :
دگر دختری داشت نامش همای هنرمند و با دانش و نیک رای
همی خواندندی ورا چهر زاد ز گیتی به دیدار او بود شاد
پدر در پذیرفتنش از نیکوی بدان دین که خوانی همی پهلوی
همای دل افروز تابنده ماه چنان بد که آبستن آمد ز شاه…
به بیماری اندر بمرد اردشیر(بهمن) همی بود بی کار تاج و سریر
همای آمد و تاج بر سر نهاد یکی راه و آیین دیگر نهاد…
نهانی پسر زاد و با کس نگفت همی داشت آن نیکویی در نهفت
( شاهنامه، ج۶، ص۳۵۱ تا ۳۵۵- چاپ مطلق، ج۵، ص۴۸۳ تا ۴۸۸- ).
یک جا در شاهنامه داریم ( شاهنامه، ج۶، ص۱۲۰، بیت ۷۹۴ و ۷۹۵- چاپ مطلق، ج۵ ، ص۱۵۰، بیت ۸۰۰ و ۸۰۱- گشتاسپ پس از بازگشتن از رزم ارجاسپ به فیروزی:
چو شاه جهان باز شد باز جای به پور مهین داد فرخ همای
(عجم را چنین بود آئین و داد!) سپه را به بستور فرخنده داد
در نسخ شاهنامه مصرعهای بیت دوم را پس و پیش کرده اند. صورت کنونی از ماست. متن بُنداری تصحیح ما را تایید می کند: و زوج ابنته همای من ابنه اسفندیار علی المله الفهلویه، که نشان می دهد مسئله ازدواج همای و اسفندیار است که- رسم عجم- بوده، نه دادن سپاه به بستور!) که همای خواهر اسفندیار و همسر او بود ( مسلم است که مآخذ اصلی- ازدواج همای با خویشاوندش- را داشته است و از آن یکی ازدواج همای با گشتاسپ را دریافته است، دیگری با اسفندیار و سومی با بهمن. این چنین است که افسانه ای مایه افسانه های دیگر می شود).
داستان ویس که همسر برادرش ویرو بود ولی به رامین عشق می ورزید بسیار مشهور است ( اصل این داستان هم به زمان اشکانیان باز می گردد- رک. مینورسکی، ویس و رامین: داستانی اشکانی- برای نص موضوع رک. بالاتر، پانوشت). و قصه سودابه زن کیکاوس که بر ناپسری خود سیاوش عاشق شد و برای فریفتن او خواهرانش را به وی پیشکش کرد ( شاهنامه، ج۳، ص۱۴ و بعد. چاپ مطلق، ج۲، ص۲۱۱ و بعد). همه جا رایج است.
از آنجا که اینها همه موارد افسانه ای است، به هیچ یک اعتمادی نمی توان کرد، فقط می توان گفت که در اندیشه مردمان چنین ازدواجهایی مبنایی داشته است و آن قیاس با شواهد واقعی تاریخی می بوده است.
#ما_ایرانی_هستیم
یک دسته از شواهد کتبی ما درباره خوئیتوک دس عبارت است از مواردی که برای ازدواج با محارم در میان ایزدان و یا موجودات و افراد افسانه ای آورده اند و هدف از ذکر آنها اثبات جایز بودن چنان ازدواجهایی در میان انسانها بوده است. تعداد این گواهیها در مقایسه با شواهد کلی بسیار کم و آنچه به نظر ما رسیده به شرح زیر است:
در تفسیری از یسنا که در دوره خسرو انوشه روان نوشته اند، آمده است که اورمزد با دختر خود اسپندارمذ خوئیت ودثه (پهلوی: خوئیتوک دس ) کرد. گیومرتن ( گیومرت ) از این زناشویی زاد و خود با اسپندارمذ جفت آمد و نخستین مرد (مشی یه، مرتیه، مرد ) و نخستین زن (مشی یانه، مرتیانه ) از آنها به بار آمدند و از ازدواج آن دو مردمان پدیدار شدند ( همان منبع، ص ۳۹۱). در یک کتیبه آرامی از دوره هخامنشی (( دین مزدیسنی )) به بانویی تشبیه شده است که هم خواهر و هم همسر بعل ( معادل اورمزد ) است ( بویس، تاریخ دین زرتشتی، ج۲، ص۲۷۵، با مراجع)، و در داستان سه موعود زرتشتی هم اثر چنین ازدواجی را باز جسته اند (همان منبع، ج۱، ص۲۸۵). همچنین آورده اند که جمشید با خواهر همزادش زناشویی کرد و فریدون با دختر خود؛ و منوچهر از زناشویی خواهر و برادری به بار آمد ( این داستان جمشید در وداها هم آمده است و بنابراین بسیار قدیمی است. به علاوه کلیه این مطالب در تاریخهای اسلامی مثل طبری، مسعودی و مقدیسی هم آمده است). و ارداویراز ( که در سنت از احیا کنندگان دین مزدیسنی است ) هفت خواهر خود را به زنی داشت و در معراج خود، در آسمان دوم روان کسانی را دید که خوئیتوک دس کرده بودند و کامرانی جاودانی یافته بودند. باز در یادگار زریران ( که اصلا به شعر و از دوره اشکانی بوده است) آمده است ( گشتاسپ می گوید، هوتس، که مرا خواهر و زن است. یادگار زریران، تدوین و ترجمه بیژن غیبی، بیلفلد آلمان، ۱۹۹۹ ص ۲۲) که گشتاسپ همسر خواهر خود هئوتسا ( خوتوس ) بود. در شاهنامه و کتب دیگر آمده است که همای دختر بهمن زن او شد و داراب را از او زاد ( بهمن پسری داشت ساسان نام و :
دگر دختری داشت نامش همای هنرمند و با دانش و نیک رای
همی خواندندی ورا چهر زاد ز گیتی به دیدار او بود شاد
پدر در پذیرفتنش از نیکوی بدان دین که خوانی همی پهلوی
همای دل افروز تابنده ماه چنان بد که آبستن آمد ز شاه…
به بیماری اندر بمرد اردشیر(بهمن) همی بود بی کار تاج و سریر
همای آمد و تاج بر سر نهاد یکی راه و آیین دیگر نهاد…
نهانی پسر زاد و با کس نگفت همی داشت آن نیکویی در نهفت
( شاهنامه، ج۶، ص۳۵۱ تا ۳۵۵- چاپ مطلق، ج۵، ص۴۸۳ تا ۴۸۸- ).
یک جا در شاهنامه داریم ( شاهنامه، ج۶، ص۱۲۰، بیت ۷۹۴ و ۷۹۵- چاپ مطلق، ج۵ ، ص۱۵۰، بیت ۸۰۰ و ۸۰۱- گشتاسپ پس از بازگشتن از رزم ارجاسپ به فیروزی:
چو شاه جهان باز شد باز جای به پور مهین داد فرخ همای
(عجم را چنین بود آئین و داد!) سپه را به بستور فرخنده داد
در نسخ شاهنامه مصرعهای بیت دوم را پس و پیش کرده اند. صورت کنونی از ماست. متن بُنداری تصحیح ما را تایید می کند: و زوج ابنته همای من ابنه اسفندیار علی المله الفهلویه، که نشان می دهد مسئله ازدواج همای و اسفندیار است که- رسم عجم- بوده، نه دادن سپاه به بستور!) که همای خواهر اسفندیار و همسر او بود ( مسلم است که مآخذ اصلی- ازدواج همای با خویشاوندش- را داشته است و از آن یکی ازدواج همای با گشتاسپ را دریافته است، دیگری با اسفندیار و سومی با بهمن. این چنین است که افسانه ای مایه افسانه های دیگر می شود).
داستان ویس که همسر برادرش ویرو بود ولی به رامین عشق می ورزید بسیار مشهور است ( اصل این داستان هم به زمان اشکانیان باز می گردد- رک. مینورسکی، ویس و رامین: داستانی اشکانی- برای نص موضوع رک. بالاتر، پانوشت). و قصه سودابه زن کیکاوس که بر ناپسری خود سیاوش عاشق شد و برای فریفتن او خواهرانش را به وی پیشکش کرد ( شاهنامه، ج۳، ص۱۴ و بعد. چاپ مطلق، ج۲، ص۲۱۱ و بعد). همه جا رایج است.
از آنجا که اینها همه موارد افسانه ای است، به هیچ یک اعتمادی نمی توان کرد، فقط می توان گفت که در اندیشه مردمان چنین ازدواجهایی مبنایی داشته است و آن قیاس با شواهد واقعی تاریخی می بوده است.
#ما_ایرانی_هستیم
۳.۵k
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.