عشق یکطرفه. پارت۵
ویو کوک
پسره رو انداختم زمین و زود به بادیگاردام زنگ زدمو گفتم که هر چه زود تر ا.ت رو پیدا کنن، خیلی نگران بودم، الان من واسه چی نگرانم، به خاطر بابام یا،نگران ا.ت شدم؟ یعنی این... عشقه؟
ویو ا.ت
اروم اروم چشامو باز کردم، دیدم توی یه اتاقم و دست و پاهامو به یه صندلی بستن.
میخواستم داد بزنم اما، دهنمم بسته بود، که یکدفعه یکی ازون مردای هیکل درشت اومد و بهم گفت:
سئوک(اسم همون مرد):به به.. میبینم که بلاخره بیدار شدی.. هع دختره ی شل مغز..(با داد) دختره یه خنگ میدونی با رئیسم چیکار کردی؟(عکسای زخم شده ی رئیسش جی هیون رو نشون داد که بر اثر کتک های جونگکوک بوده) رئیسم و ببین، ببین اون پسره اسکل چجوری به رئیسم کتک زده..
ویو ا.ت
خیلی ترسیده بودم، وقتی عکسای جی هیون رو دیدم خیلی ناراحت شدم، اشکام داشت سرازیر می شد، که یکدفعه اون مردعه با اون کمر بندی که دستش بود شروع به زدن من کرد، وای خیلی درد داشت، هر بار که جیغ زدنم بیشتر میشد بیشتر کتکم میزد، دیگه تحمل نداشتم و کل بدنم کبود شده بودو از هوش رفتم....
ویو کوک
اره،بالاخره جایی که ا.ت بود رو پیدا کردم، وای اینجا چقد بهم ریخته و کثیفه، جای خیلی وحشتناکی بود، یکم شبیه اتاق فرار بود، همه ی راهرو گشتم تا به اتاقی که ا.ت بود رسیدم، از صحنه ای که دیدم شوکه شدم....
.
.
.
خب بچه ها انقد گفتین پارت ۵هم بزار که آخر سر گذاشتم😊🥔
انشالا پارت ۶ هم به زودی میاد، حالا شما با این پارت حال کنید تا بعد😐🙄
خب مثل همیشه حمایت فراموش نشه و خدافظ✋😊😁🙂
پسره رو انداختم زمین و زود به بادیگاردام زنگ زدمو گفتم که هر چه زود تر ا.ت رو پیدا کنن، خیلی نگران بودم، الان من واسه چی نگرانم، به خاطر بابام یا،نگران ا.ت شدم؟ یعنی این... عشقه؟
ویو ا.ت
اروم اروم چشامو باز کردم، دیدم توی یه اتاقم و دست و پاهامو به یه صندلی بستن.
میخواستم داد بزنم اما، دهنمم بسته بود، که یکدفعه یکی ازون مردای هیکل درشت اومد و بهم گفت:
سئوک(اسم همون مرد):به به.. میبینم که بلاخره بیدار شدی.. هع دختره ی شل مغز..(با داد) دختره یه خنگ میدونی با رئیسم چیکار کردی؟(عکسای زخم شده ی رئیسش جی هیون رو نشون داد که بر اثر کتک های جونگکوک بوده) رئیسم و ببین، ببین اون پسره اسکل چجوری به رئیسم کتک زده..
ویو ا.ت
خیلی ترسیده بودم، وقتی عکسای جی هیون رو دیدم خیلی ناراحت شدم، اشکام داشت سرازیر می شد، که یکدفعه اون مردعه با اون کمر بندی که دستش بود شروع به زدن من کرد، وای خیلی درد داشت، هر بار که جیغ زدنم بیشتر میشد بیشتر کتکم میزد، دیگه تحمل نداشتم و کل بدنم کبود شده بودو از هوش رفتم....
ویو کوک
اره،بالاخره جایی که ا.ت بود رو پیدا کردم، وای اینجا چقد بهم ریخته و کثیفه، جای خیلی وحشتناکی بود، یکم شبیه اتاق فرار بود، همه ی راهرو گشتم تا به اتاقی که ا.ت بود رسیدم، از صحنه ای که دیدم شوکه شدم....
.
.
.
خب بچه ها انقد گفتین پارت ۵هم بزار که آخر سر گذاشتم😊🥔
انشالا پارت ۶ هم به زودی میاد، حالا شما با این پارت حال کنید تا بعد😐🙄
خب مثل همیشه حمایت فراموش نشه و خدافظ✋😊😁🙂
۱.۵k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.