🌑🖤پـشـیـمـونـی سخـت🖤🌑
#پشیمونی 💔🥀
💔𝑹𝒆𝒈𝒓𝒆𝒕💔
پارت:22*پایانی*
پرستارا اومدن و برام ارامبخش زدن و بیهوش شدم وقتی بهوش اومدم دوباره رو اون تخت بودم پاشدم و رفتم پیش کوک
-کوک کوک زندگیم کجاست*گریه شدید*
٪سرد خونه*گریه*
منو بردن پیشش پارچه سفیدو براشتم اون لونا من بود اون همونی بود که قول داده بود پنج تا بچع داشته باشیم لعنتی منو تنها گذاشتی رفتی ببخشید ببخشید که نتونستم شوهر خوبی باشم.
*2ماه بعد*
گلو گذاشتم پیش قبر
-سلام فرشته کوچولوم باهام قهری؟
-چرا جوابمو نمیدی*بغض*
(همه حرفاشو با بغض میگه)
-باهام قهری؟
-ببخشید تروخدا جوابمو بده نمیگی من اینجا دیوونه میشم
-برگرد خواهش میکنم*شروع گریه کردن*
یهو باد شدیدی اومد.
-نه نه الان سرما میخوری
لباساشو دراورد و انداخت رو قبر
-گرمت شد قشنگم
سر قبرو بوس کرد و روی قبر دراز کشید و حرف های عاشقانه میگفت و سال های سال همینجوری گذشت و خونه تهیونگ قبرستون بود ، جونگکوک هم افسرده شد و به امریکا رفت تا خوب شه ولی درد عشق اول خوب شدنی نیست💔🥀..
ببخشید خیلی فیلم هندیش کردم:/
💔𝑹𝒆𝒈𝒓𝒆𝒕💔
پارت:22*پایانی*
پرستارا اومدن و برام ارامبخش زدن و بیهوش شدم وقتی بهوش اومدم دوباره رو اون تخت بودم پاشدم و رفتم پیش کوک
-کوک کوک زندگیم کجاست*گریه شدید*
٪سرد خونه*گریه*
منو بردن پیشش پارچه سفیدو براشتم اون لونا من بود اون همونی بود که قول داده بود پنج تا بچع داشته باشیم لعنتی منو تنها گذاشتی رفتی ببخشید ببخشید که نتونستم شوهر خوبی باشم.
*2ماه بعد*
گلو گذاشتم پیش قبر
-سلام فرشته کوچولوم باهام قهری؟
-چرا جوابمو نمیدی*بغض*
(همه حرفاشو با بغض میگه)
-باهام قهری؟
-ببخشید تروخدا جوابمو بده نمیگی من اینجا دیوونه میشم
-برگرد خواهش میکنم*شروع گریه کردن*
یهو باد شدیدی اومد.
-نه نه الان سرما میخوری
لباساشو دراورد و انداخت رو قبر
-گرمت شد قشنگم
سر قبرو بوس کرد و روی قبر دراز کشید و حرف های عاشقانه میگفت و سال های سال همینجوری گذشت و خونه تهیونگ قبرستون بود ، جونگکوک هم افسرده شد و به امریکا رفت تا خوب شه ولی درد عشق اول خوب شدنی نیست💔🥀..
ببخشید خیلی فیلم هندیش کردم:/
۹.۷k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.