فیک
#فیک
#نوازش_باد
Part⁸
چشمامو باز کردم ک دیدم من توی اتاقممو جیمین نشسته کنار تخت یکم بیشتر ک سرشو چرخوندم خودمو لخت دیدم میخواستم بلند شم ک یهو زخمام درد گرفت
+آی
_بیدار شدی؟داشتم پماد میزدم رو زخمات
+ب..برو بیرون
سریع رفت بیرون
این چش بود؟
یبار مهربون یبار شکنجم میکنه
خیلی زایه معلومه داره حرصشو سر اون جریان کوفتی روم خالی میکنه وگرنه ک همچین کاری نکردم ک بخواد شلاقم بزنه
رفتم لباسامو پوشیدم و به سختی رفتم توی آشپز خونه،ولی خاله رو ندیدم حتما داره بالا رو تمیز میکنه
یکم برای خودم چیز میز آوردم و نشستم پشت میز و مشغول شدم
توی این خونه هر روز دارم شکنجه میشم ولی چرا بازم دارم کاراش انجام میدم؟چون عذاب وجدان دارم؟چون دوستش دارم؟
مطمئنم امروزم قرار شکنجه شم
صبحانه ک تموم شد بلند شدم و جمع کردم و رفتم لباس خدمتکاریمو پوشیدم
جای زخمام ک روی پاهامه معلومه ولی یبار یادمه خاله گفت نباید چیزی بپوشم پس هیچی نپوشیدم رفتم تا کار کنم هنوز زخمام خیلی درد میکنه
+ع خاله سلامم
×سل.
حرفش تو دهنش موند خیره شد به پاهام
×چی شده؟چرا اینطوری شدی؟درد میکنه؟نگاه کن ا!اقا این بلا رو سرت اورده؟کاش میشد هر چی بود بارش کنم
خیلی تند حرف میزد نمیزاشت من حرفی بزنم
+ی کار اشتباه کردم آقا هم یکم چیزم کرد
×چی کار کرد؟
+چیزه...شلاقم زد
×وای بمیره این مرد بیا دنبالم
+خاله کجا میری خاله نگو ک میخای بری سراغ اقا خاله ی بلایی هم سر تو میاره خاله
بدون توجه به حرفم دستمو میکشید و میرفت سمت اتاق جیمین
×سلام آقا نام را هستم میتونم بیام تو؟
_اره
در به شدت باز کرد و منم هول داد تو خودشم اومد
_چه خبرته؟
×این چه وعضشه آقا،چرا با دختر مردم اینکار و کردید
ویو جیمین
یهو در با شدت باز شدو ا/ت و نام را اومدن تو
_چه خبرته
×این چه وعضشه اقا،چرا با دختر مردم اینکار و کردید؟(اشاره کرد به پای ا/ت)
نگاهم از نام را گرفتم و به چشمای خیس ا/ت نگاه کردم
سرمو آروم آوردم پایین
م..من؟من اینکار و باهاش کردم؟چ.چرا نم.نمیتو.نمیتونم باو.ر کنم؟
×آقا با شمام
نمیخواستم چیزی بگم و فقط برم ا/ت رو بغل کنم و بهش بگم ببخشید
_قانون شماره ی دو مزاحم حریم شخصی بنده نمیشه ولی شد اینم مجازاتش
×حتی اگه مزاحم حریم شخصیتون شده نباید اینطور میزدینش
_دلم میخاد،حالا هم برو بیرون ولی ا/ت بمونه
ا/ت سریع سرشو آورد بالا و با ترس به نام را نگاه کرد
#نوازش_باد
Part⁸
چشمامو باز کردم ک دیدم من توی اتاقممو جیمین نشسته کنار تخت یکم بیشتر ک سرشو چرخوندم خودمو لخت دیدم میخواستم بلند شم ک یهو زخمام درد گرفت
+آی
_بیدار شدی؟داشتم پماد میزدم رو زخمات
+ب..برو بیرون
سریع رفت بیرون
این چش بود؟
یبار مهربون یبار شکنجم میکنه
خیلی زایه معلومه داره حرصشو سر اون جریان کوفتی روم خالی میکنه وگرنه ک همچین کاری نکردم ک بخواد شلاقم بزنه
رفتم لباسامو پوشیدم و به سختی رفتم توی آشپز خونه،ولی خاله رو ندیدم حتما داره بالا رو تمیز میکنه
یکم برای خودم چیز میز آوردم و نشستم پشت میز و مشغول شدم
توی این خونه هر روز دارم شکنجه میشم ولی چرا بازم دارم کاراش انجام میدم؟چون عذاب وجدان دارم؟چون دوستش دارم؟
مطمئنم امروزم قرار شکنجه شم
صبحانه ک تموم شد بلند شدم و جمع کردم و رفتم لباس خدمتکاریمو پوشیدم
جای زخمام ک روی پاهامه معلومه ولی یبار یادمه خاله گفت نباید چیزی بپوشم پس هیچی نپوشیدم رفتم تا کار کنم هنوز زخمام خیلی درد میکنه
+ع خاله سلامم
×سل.
حرفش تو دهنش موند خیره شد به پاهام
×چی شده؟چرا اینطوری شدی؟درد میکنه؟نگاه کن ا!اقا این بلا رو سرت اورده؟کاش میشد هر چی بود بارش کنم
خیلی تند حرف میزد نمیزاشت من حرفی بزنم
+ی کار اشتباه کردم آقا هم یکم چیزم کرد
×چی کار کرد؟
+چیزه...شلاقم زد
×وای بمیره این مرد بیا دنبالم
+خاله کجا میری خاله نگو ک میخای بری سراغ اقا خاله ی بلایی هم سر تو میاره خاله
بدون توجه به حرفم دستمو میکشید و میرفت سمت اتاق جیمین
×سلام آقا نام را هستم میتونم بیام تو؟
_اره
در به شدت باز کرد و منم هول داد تو خودشم اومد
_چه خبرته؟
×این چه وعضشه آقا،چرا با دختر مردم اینکار و کردید
ویو جیمین
یهو در با شدت باز شدو ا/ت و نام را اومدن تو
_چه خبرته
×این چه وعضشه اقا،چرا با دختر مردم اینکار و کردید؟(اشاره کرد به پای ا/ت)
نگاهم از نام را گرفتم و به چشمای خیس ا/ت نگاه کردم
سرمو آروم آوردم پایین
م..من؟من اینکار و باهاش کردم؟چ.چرا نم.نمیتو.نمیتونم باو.ر کنم؟
×آقا با شمام
نمیخواستم چیزی بگم و فقط برم ا/ت رو بغل کنم و بهش بگم ببخشید
_قانون شماره ی دو مزاحم حریم شخصی بنده نمیشه ولی شد اینم مجازاتش
×حتی اگه مزاحم حریم شخصیتون شده نباید اینطور میزدینش
_دلم میخاد،حالا هم برو بیرون ولی ا/ت بمونه
ا/ت سریع سرشو آورد بالا و با ترس به نام را نگاه کرد
۸.۳k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.