×سناریو درخواستی×
×سناریو درخواستی×
وقتی از کمپانی برمیگردن میبینن گریه کردی و خوابیدی
نامی:حیف اون چشای خوشگلت نبود؟ نگا نگا چجوری قرمز شدن...*آروم*
جین:همش تقصیر منه این چند وقته تمرینای زیادی داشتیم نتونستم مراقبت باشم خانم کوچولو...*آروم و سرت رو میبوسع*
یونگی:*چشمات رو میبوسه* چی باعث شده اون دونه برفا رو صورتت بشینه الهه ماه من(:...
جیهوپ:نگا تو رو خدا دماغش چجوری آویزون شده آخه...آخه چی شده که اینجوری گریه کردی ها؟*پتو رو میکشه روت**آروم*
جیمین:اوه بیب مگه قرار نبود هر چی شد بهم بگی پ این چه وضعشه؟*بغلت دراز میکشه*
تهیونگ:*بغل تخت میشینه و موهات رو نوازش میکنه* عزیزکم...چرا آخه چجوری...تو که همیشه میخندی حتی امروز صبح ولی...خنده هات از ته دل نبود نه؟*آروم*
جونکوک:نکنه من اذیتت کردم که اینجوری مثل اقیانوس داشتی اشک میریختی؟...*نک دماغت رو میبوسه*
دوباره پارت جونکوک رو ریدم...
#سناریو
#فیک
#بی_تی_اس
وقتی از کمپانی برمیگردن میبینن گریه کردی و خوابیدی
نامی:حیف اون چشای خوشگلت نبود؟ نگا نگا چجوری قرمز شدن...*آروم*
جین:همش تقصیر منه این چند وقته تمرینای زیادی داشتیم نتونستم مراقبت باشم خانم کوچولو...*آروم و سرت رو میبوسع*
یونگی:*چشمات رو میبوسه* چی باعث شده اون دونه برفا رو صورتت بشینه الهه ماه من(:...
جیهوپ:نگا تو رو خدا دماغش چجوری آویزون شده آخه...آخه چی شده که اینجوری گریه کردی ها؟*پتو رو میکشه روت**آروم*
جیمین:اوه بیب مگه قرار نبود هر چی شد بهم بگی پ این چه وضعشه؟*بغلت دراز میکشه*
تهیونگ:*بغل تخت میشینه و موهات رو نوازش میکنه* عزیزکم...چرا آخه چجوری...تو که همیشه میخندی حتی امروز صبح ولی...خنده هات از ته دل نبود نه؟*آروم*
جونکوک:نکنه من اذیتت کردم که اینجوری مثل اقیانوس داشتی اشک میریختی؟...*نک دماغت رو میبوسه*
دوباره پارت جونکوک رو ریدم...
#سناریو
#فیک
#بی_تی_اس
۲۹.۹k
۲۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.