فرشته نگهبان من...♡
#فرشته_نگهبان_من
#part18
_________________
"ویو شوگا"
ات:صبر کن...
شوگا:ات؟؟؟چی میگی تو؟؟؟؟برای چی صبر کنه هان؟؟؟؟اصن تو بااون عوضی چیکار داری؟؟؟ولش کن بزار بره!هرچقدرم میخواد گریه کنه و زار بزنه!
"تهیونگ برگشت و به ات نگاه کرد...ات تعداد فاصله ای که بینشون بود و طی کرد و روبه روی تهیونگ وایستاد...و توی چشماش زل زد"
ات:تهیونگ؟من...ام...برای...کارم...یعنی...خب...فکر میکنم که...عاا...نمیدونم چجوری بگم!...خب....معذرت..
تهیونگ نزاشت ات حرفش و ادامه بده
تهیونگ:هیش...تو کاری نکردی که بخوای معذرت خواهی کنی..یعنی...خب اونقدرا هم مهم نیست!(نفس عمیق)حداقل نیاز به معذرت خواهی نداره..!
"لپ ات و کشید"
تهیونگ:بعدشم...ادم برای یه معذرت خواهی که انقدر لکنت نمیگیره!
ات:(خنده)
"شوگا نششته بود روی زمین و به این دوتا نگاه میکرد..درحالی که موهاش و لباساش کاملا خیس شده بود"
شوگا:من اگه این تهیونگ وبه گا ندم دیگع روح نگهبان نیستم!....اشغال عوضیی!
از روی زمین بلند شد و کنار تهیونگ وایساد
شوگا:تو فکر کردی کی هستی ها؟؟؟؟فقط من حق دارم با ات شوخی کنم...فقط من....
و زیر لب گفت
"هرچند که هیچوقت صدای منو نمیشنوه...هیچوقت!"
تهیونگ:راستی...قرار بود بهش فکر کنی و....
ات: فکر کردم...
تهیونگ:خب...جوابت چیه؟
شوگا :معلومه که منفیه!
تهیونگ:چی میگی ات؟؟؟یعنی چی که منفیه؟؟؟
#part18
_________________
"ویو شوگا"
ات:صبر کن...
شوگا:ات؟؟؟چی میگی تو؟؟؟؟برای چی صبر کنه هان؟؟؟؟اصن تو بااون عوضی چیکار داری؟؟؟ولش کن بزار بره!هرچقدرم میخواد گریه کنه و زار بزنه!
"تهیونگ برگشت و به ات نگاه کرد...ات تعداد فاصله ای که بینشون بود و طی کرد و روبه روی تهیونگ وایستاد...و توی چشماش زل زد"
ات:تهیونگ؟من...ام...برای...کارم...یعنی...خب...فکر میکنم که...عاا...نمیدونم چجوری بگم!...خب....معذرت..
تهیونگ نزاشت ات حرفش و ادامه بده
تهیونگ:هیش...تو کاری نکردی که بخوای معذرت خواهی کنی..یعنی...خب اونقدرا هم مهم نیست!(نفس عمیق)حداقل نیاز به معذرت خواهی نداره..!
"لپ ات و کشید"
تهیونگ:بعدشم...ادم برای یه معذرت خواهی که انقدر لکنت نمیگیره!
ات:(خنده)
"شوگا نششته بود روی زمین و به این دوتا نگاه میکرد..درحالی که موهاش و لباساش کاملا خیس شده بود"
شوگا:من اگه این تهیونگ وبه گا ندم دیگع روح نگهبان نیستم!....اشغال عوضیی!
از روی زمین بلند شد و کنار تهیونگ وایساد
شوگا:تو فکر کردی کی هستی ها؟؟؟؟فقط من حق دارم با ات شوخی کنم...فقط من....
و زیر لب گفت
"هرچند که هیچوقت صدای منو نمیشنوه...هیچوقت!"
تهیونگ:راستی...قرار بود بهش فکر کنی و....
ات: فکر کردم...
تهیونگ:خب...جوابت چیه؟
شوگا :معلومه که منفیه!
تهیونگ:چی میگی ات؟؟؟یعنی چی که منفیه؟؟؟
۹.۶k
۲۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.