رمان
رمان
مای ورلد
پارت 9
& امشب دیگه زود میخوابین
- باشه
& ا/ت فهمیدی که چی گفتم؟
- بله بله امشب تا دیر وقت بیدار نمیمونم
& خوبه خب صبحونه رو شروع کنین
( بعد اینکه صبحونه خوردیم تهیونگو دیدم که معلوم بود خیلی خوابش میاد)
- تهیونگ اگه خوابت میاد برو بخواب
& اگه الان بخوابه شب نمیخوابه
+ بیا داداشت اعتراض کرد
- اوپا داری اذیتش میکنی بزار بره بخوابه مهمونه ها
& باشه برو بگیر بخواب
+ ممنون
- خوب بخوابی
+ اوهوم ممنونم ا/ت
( تهیونگ رفت بخوابه اون واقعا پسر خوشتیپی بود نشسته بودم و فکر میکردم و لبخند میزدم که با صدای شوگا به خودم اومدم )
& به چی فکر میکنی؟ این لبخند قشنگ چیه؟
- ها؟ هیچی به چیزی فکر نمیکردم
& یعنی من نمیتونم بفهمم؟
- نه چیزی نیست
& صبر کن.... نگو که دیشب تهیونگ مختو زده
- چی؟ نه چی داری میگی
& اها میگم اخه تو از این مخا نداری که تهیونگ بخواد بزنه
- یاا اوپا چرا اذیتم میکنی؟
& چیه خب؟ تهیونگ اگه دوساعت زر بزنه که بخواد مخ تو رو بزنه اخرش هم نمیفهمی منظورش چی بود
- چرا مگه خنگم؟
& یادت نیست اون موقع جلوی باشگاه؟
مای ورلد
پارت 9
& امشب دیگه زود میخوابین
- باشه
& ا/ت فهمیدی که چی گفتم؟
- بله بله امشب تا دیر وقت بیدار نمیمونم
& خوبه خب صبحونه رو شروع کنین
( بعد اینکه صبحونه خوردیم تهیونگو دیدم که معلوم بود خیلی خوابش میاد)
- تهیونگ اگه خوابت میاد برو بخواب
& اگه الان بخوابه شب نمیخوابه
+ بیا داداشت اعتراض کرد
- اوپا داری اذیتش میکنی بزار بره بخوابه مهمونه ها
& باشه برو بگیر بخواب
+ ممنون
- خوب بخوابی
+ اوهوم ممنونم ا/ت
( تهیونگ رفت بخوابه اون واقعا پسر خوشتیپی بود نشسته بودم و فکر میکردم و لبخند میزدم که با صدای شوگا به خودم اومدم )
& به چی فکر میکنی؟ این لبخند قشنگ چیه؟
- ها؟ هیچی به چیزی فکر نمیکردم
& یعنی من نمیتونم بفهمم؟
- نه چیزی نیست
& صبر کن.... نگو که دیشب تهیونگ مختو زده
- چی؟ نه چی داری میگی
& اها میگم اخه تو از این مخا نداری که تهیونگ بخواد بزنه
- یاا اوپا چرا اذیتم میکنی؟
& چیه خب؟ تهیونگ اگه دوساعت زر بزنه که بخواد مخ تو رو بزنه اخرش هم نمیفهمی منظورش چی بود
- چرا مگه خنگم؟
& یادت نیست اون موقع جلوی باشگاه؟
۵.۹k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.