𝔓𝔞𝔯𝔱 3
𝔓𝔞𝔯𝔱 3
𝔯𝔞𝔦𝔫𝔶 𝔫𝔦𝔤𝔥𝔱
ا/ت: احمق من دخترای دورت نیسم که با سیلی بترسم
یونگی: دخترای دورم هرزن با یه بار زیرم بودن جلون میدن، نظرت چیه هوم
ا/ت: اگه بهم دست بزنی از پدر شدن محرومت می کنم
یونگی: آروم دستمو کشیدم رو لبش جرعتشو نداری
ا/ت: با زانوم زدم وسط پاش که خم شد و
یونگی: احمق هرزه
از موهاش گرفتم و به اتاقم بردم که گفت
ا/ت: ولم کن(جیغ)
به صندلی بستمش و به سمت وسایل مورد علاقم رفتم درجه وسال شکنجه فرق میکرد و من به سمت درجه بالاش رفتم شلاق الکتیریکی کارش اینجوری بود که وقتی به فرد میخورد به طرف شوک الکتیریکی وارد می شد
با اولین ضربه تو خودش جمع شد
ضربه ی دوم
ضربه ی چهل و هشتم
ضربه ی صدو شصت
بازش کردم که بلند شد تعجب کردم
الان سر ضربه ی دهم باید بیهوش می شد ولی
یونگی: نمی خابی گم میشی پیش آجوما دستمال میگیری کل عمارت رو دستمال میکشی
..................................
سرمو تکون دادم و دستمالو گرفتم و از آشپز خونه شروع کردم
𝔯𝔞𝔦𝔫𝔶 𝔫𝔦𝔤𝔥𝔱
ا/ت: احمق من دخترای دورت نیسم که با سیلی بترسم
یونگی: دخترای دورم هرزن با یه بار زیرم بودن جلون میدن، نظرت چیه هوم
ا/ت: اگه بهم دست بزنی از پدر شدن محرومت می کنم
یونگی: آروم دستمو کشیدم رو لبش جرعتشو نداری
ا/ت: با زانوم زدم وسط پاش که خم شد و
یونگی: احمق هرزه
از موهاش گرفتم و به اتاقم بردم که گفت
ا/ت: ولم کن(جیغ)
به صندلی بستمش و به سمت وسایل مورد علاقم رفتم درجه وسال شکنجه فرق میکرد و من به سمت درجه بالاش رفتم شلاق الکتیریکی کارش اینجوری بود که وقتی به فرد میخورد به طرف شوک الکتیریکی وارد می شد
با اولین ضربه تو خودش جمع شد
ضربه ی دوم
ضربه ی چهل و هشتم
ضربه ی صدو شصت
بازش کردم که بلند شد تعجب کردم
الان سر ضربه ی دهم باید بیهوش می شد ولی
یونگی: نمی خابی گم میشی پیش آجوما دستمال میگیری کل عمارت رو دستمال میکشی
..................................
سرمو تکون دادم و دستمالو گرفتم و از آشپز خونه شروع کردم
۲.۸k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.