فیک یونگی : زندگی درخشان پارت ۱۰
یونگی : ات خوبی؟
ات : با من حرف نزن عوضی
یونگی : چته ؟ چرا با همه دعوا داری
ات: من چمه یا تو چته که بخاطر اون دختره هرزه سر من داد زدی؟ همش چرتو پرت میگی که منو دوس داذی ولی تو یه عوضی دختر بازی بیش که یهو نصف صورتش داغ شد درسته یونگی بهش سیلی زده بود
یونگی : دختره عوضی حرف دهنتو بفهم
ات: فکر نمیکردم همچین آدمی باشی
عمارت :
یونگی : آجوما شامو حاضر کن ات تو اتاقش غذا میخوره
آجوما : چشم پسرم
اتم رفت توی اتاقش و محکم درو کوبید شب یونگی که یکم احساس کرد زیاده روی کرده خاست بره از ات معذرت خاهی کنه رفت در بزنه ولی با حرفایی که ات داشت با خودش میزد سر جاش خشک شد
ات : با من حرف نزن عوضی
یونگی : چته ؟ چرا با همه دعوا داری
ات: من چمه یا تو چته که بخاطر اون دختره هرزه سر من داد زدی؟ همش چرتو پرت میگی که منو دوس داذی ولی تو یه عوضی دختر بازی بیش که یهو نصف صورتش داغ شد درسته یونگی بهش سیلی زده بود
یونگی : دختره عوضی حرف دهنتو بفهم
ات: فکر نمیکردم همچین آدمی باشی
عمارت :
یونگی : آجوما شامو حاضر کن ات تو اتاقش غذا میخوره
آجوما : چشم پسرم
اتم رفت توی اتاقش و محکم درو کوبید شب یونگی که یکم احساس کرد زیاده روی کرده خاست بره از ات معذرت خاهی کنه رفت در بزنه ولی با حرفایی که ات داشت با خودش میزد سر جاش خشک شد
۶.۲k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.