𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙊𝙣 𝙈𝙮 𝙊𝙬𝙣 𝙏𝙚𝙧𝙢𝙨!
𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙊𝙣 𝙈𝙮 𝙊𝙬𝙣 𝙏𝙚𝙧𝙢𝙨!
part۵
+باشه برو الان خابه
؛اره الان خوابه
+اوکی حواست بهش باشه من با شوگا قرار دارم
؛شوگا کیه دیگه
+بعدم بهت میگم رفت لباس پوشید(عکس میزارم)
؛رفتم پیش آجوما گفتم
(علامت آجوما)
^چی میخوای دخترم
؛میشه برام شیر توت فرنگی درست کنی
^باشه یه دقیقه صبر کن برات درست میکنم
(روز بعد)
_از خواب بیدار شدم تشنم بود گشنم بود شدید از اتاق رفتم بیرون یه نفر رو دیدم ببخشید
خدمتکار:بله خانم
_میشه آشپز خونه رو نشونم بدی
خدمتکار:بله............(مثلا آدرست داد)
_مرسی رفتم با چیزی که دیدم چشمام چهار تا شد جیمین با شرتک و بالا تنه لخت داره آب میخوره
+چیزی میخواستی
_اره اومدم آب بخورم
+چرا چشماتو پوشوندی بیا آب بخور
_برو لباس بپوش
+منی که تازه فهمیدم تو چه حالتی ام گفتم باشه الان میرم ببخشید
_رفت یه نفس راحت کشیدم این چی بود رگ دستاش سیکس پک هاش واقعا دختر کش بود عه آت خفه شو رفتم تو یخچال نیمرو بود برداشتم درست کنم وای من که بلد نیستم وای بالای یخچال نوتلا دیدم دلم آب شد رفتم هر کاری کردم نتونستم بیارم صندلی بغل دیدم صندلی رو برداشتم خیلی لق بود اگه افتاده بودم بی شک میمردم یهو صندلی ول شد و جیغ خفه ای کشیدم یهو دیدم یه دستی اومد زیرم چشمام رو باز کردم دیدم براید تو بغل جیمینم توی چشمام نگاه میکردم اومدیم نزدیک که همو ببوسیم لونا اومد
؛ات خوبی
_به خودم اومدم خودمو جمع کردم پریدم پایین اره فقط میخواستم کاکائو بردارم
؛خو چرا منو بیدار نکردی
_چرت نگو من از کجا بدونم تو کجایی
+خیلی خوب بیاید الان درست میکنم
؛الان به آجوما میگم بیاد
+ول کن از خواب بیداررش نکن
؛باشه
_وقتی که داشت غذا درست میکرد کلا نگاهم روی جیمین بود قلبم تند میزد اما من نمی تونم عاشق بشم چون رسم خوانوادگی مون اینه که باید با پسر عموم ازدواج کنم توی فکر بودم گوشی لونا زنگ خورد مامانم بود
؛ات با تو کار داره
مکالمه آت و مامانش
م/ا:آت خوبی چرا چند روزه خبری ازت نیست نمیای خونه
_خونه لونا اینا بودم
م/ا چرا خبر نمیدی حالا ولش کن بیا خونه میخوام یه چیز مهم بهت بگم
_باشه مامان کاری نداری
م/ا نه مواظب خودت باش زود بیا
_باشه میبینمت
؛چی میگفت
_برم خونه کار مهم داره
؛حالا بخوریم میریم
_باشه
(ویو بعد از خوردن صبحانه)
_بیا یه لباس بهم بده ندارم
؛خیلی خوب اومدم
part۵
+باشه برو الان خابه
؛اره الان خوابه
+اوکی حواست بهش باشه من با شوگا قرار دارم
؛شوگا کیه دیگه
+بعدم بهت میگم رفت لباس پوشید(عکس میزارم)
؛رفتم پیش آجوما گفتم
(علامت آجوما)
^چی میخوای دخترم
؛میشه برام شیر توت فرنگی درست کنی
^باشه یه دقیقه صبر کن برات درست میکنم
(روز بعد)
_از خواب بیدار شدم تشنم بود گشنم بود شدید از اتاق رفتم بیرون یه نفر رو دیدم ببخشید
خدمتکار:بله خانم
_میشه آشپز خونه رو نشونم بدی
خدمتکار:بله............(مثلا آدرست داد)
_مرسی رفتم با چیزی که دیدم چشمام چهار تا شد جیمین با شرتک و بالا تنه لخت داره آب میخوره
+چیزی میخواستی
_اره اومدم آب بخورم
+چرا چشماتو پوشوندی بیا آب بخور
_برو لباس بپوش
+منی که تازه فهمیدم تو چه حالتی ام گفتم باشه الان میرم ببخشید
_رفت یه نفس راحت کشیدم این چی بود رگ دستاش سیکس پک هاش واقعا دختر کش بود عه آت خفه شو رفتم تو یخچال نیمرو بود برداشتم درست کنم وای من که بلد نیستم وای بالای یخچال نوتلا دیدم دلم آب شد رفتم هر کاری کردم نتونستم بیارم صندلی بغل دیدم صندلی رو برداشتم خیلی لق بود اگه افتاده بودم بی شک میمردم یهو صندلی ول شد و جیغ خفه ای کشیدم یهو دیدم یه دستی اومد زیرم چشمام رو باز کردم دیدم براید تو بغل جیمینم توی چشمام نگاه میکردم اومدیم نزدیک که همو ببوسیم لونا اومد
؛ات خوبی
_به خودم اومدم خودمو جمع کردم پریدم پایین اره فقط میخواستم کاکائو بردارم
؛خو چرا منو بیدار نکردی
_چرت نگو من از کجا بدونم تو کجایی
+خیلی خوب بیاید الان درست میکنم
؛الان به آجوما میگم بیاد
+ول کن از خواب بیداررش نکن
؛باشه
_وقتی که داشت غذا درست میکرد کلا نگاهم روی جیمین بود قلبم تند میزد اما من نمی تونم عاشق بشم چون رسم خوانوادگی مون اینه که باید با پسر عموم ازدواج کنم توی فکر بودم گوشی لونا زنگ خورد مامانم بود
؛ات با تو کار داره
مکالمه آت و مامانش
م/ا:آت خوبی چرا چند روزه خبری ازت نیست نمیای خونه
_خونه لونا اینا بودم
م/ا چرا خبر نمیدی حالا ولش کن بیا خونه میخوام یه چیز مهم بهت بگم
_باشه مامان کاری نداری
م/ا نه مواظب خودت باش زود بیا
_باشه میبینمت
؛چی میگفت
_برم خونه کار مهم داره
؛حالا بخوریم میریم
_باشه
(ویو بعد از خوردن صبحانه)
_بیا یه لباس بهم بده ندارم
؛خیلی خوب اومدم
۵.۴k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.