My charming mafia
#My_charming_mafia
#مافیای_جذاب_من
#part23
+همین طوری تو گوشی داشتم میگشتم ک از انباری ی صدایی شندیم صدای شلیک کردن جیغ داد ی نفر بود یکم ترسیدم فک کردم توهم زدم ک دوباره همچین صداهایی اومد ب جونگ کوک زنک زدم ولی خاموش بود تصمیم گرفتم برم سمت انباری وقتی ب جلو در رسیدم در انباری بستع بودی ولی ی قسمت از شیشع در انباری شکستع بود با صحنع ای ک دیدم قلبم ریخت
/اقای جعون من اشتباه کردم
-ببند دهنتو تا دندوناتو تو دهنت خورد نکردم
/اقای جعون ترو خداببخشید منو دیکع تکرار نمیش
-زیادی داری زر میزنی
/خاهش میکنم منو ببخشید خاهش...
ویو جونگ کوک
-نیشخندی زدم و تفنگمو گرفتم سمت پیشونیش و شلیک کردم یهو از بیرون ی صدایی شندیم
-صدای چی بود
✓نمیدونم اقای جعون
رفتم در انباری باز کردم ک ات رو دیدم ک بیهوش رو زمین بود
-واییی ن ن اون دید ن ن
-براید استایل بغلش کردمو بردم رو تخت گذاشتمش چند ساعت گذشت منم بالاسر ات منتظر بودم ک چشماشو باز کنع دستای ات رو گرفتم و منتظر شدم ک چشاشو باز کنع یهو دیدمم دستاش تو دستام تکون خورد چشماشو باز کرد با دیدن من جیغ کشید
+ت... ت.... توو ک... ش.. کشتیش ج.... جلو منن
-ات ب حرفام گوش بد ات ی یدقیقع گوش کن
+برو اون ور دست ب من نزن تو ک...کشتیش من دیدم چیو میخوای توضیح بدی من میخوام از اینجا برم
ویو جونک کوک
-رفتم بغلش کنم ک باز جیغ کشید
+ن... نه ب من دست نزن منو ببر خونم
-ات تا نزاری حرف بزنم هیچ جا نمیریم
+داشتم گریع میکردم ترسیدم خیلی
-ات عزیزم اروم باش
+دست ب من نزن
ویو ات
+وقتی دیدم جونگ کوک جلو من ادم کشت. تازع فهمیدم املی راست میگفت اون واقعن ی مافیا بود ک مثل ابخوردن ادم میشکت و یهو همع جا سیاه شد چشامو ک باز کردم وقتی جونگ کوک جلو خودم دیدم خیلی ترسیدم و جیغی کشیدم
+املی راست میگفت
-چ.. چی
+تو ی مافیاایی
اداامه دارد......
از تین بیشتر نمیزارم زیاد شولوغی نکنین
#مافیای_جذاب_من
#part23
+همین طوری تو گوشی داشتم میگشتم ک از انباری ی صدایی شندیم صدای شلیک کردن جیغ داد ی نفر بود یکم ترسیدم فک کردم توهم زدم ک دوباره همچین صداهایی اومد ب جونگ کوک زنک زدم ولی خاموش بود تصمیم گرفتم برم سمت انباری وقتی ب جلو در رسیدم در انباری بستع بودی ولی ی قسمت از شیشع در انباری شکستع بود با صحنع ای ک دیدم قلبم ریخت
/اقای جعون من اشتباه کردم
-ببند دهنتو تا دندوناتو تو دهنت خورد نکردم
/اقای جعون ترو خداببخشید منو دیکع تکرار نمیش
-زیادی داری زر میزنی
/خاهش میکنم منو ببخشید خاهش...
ویو جونگ کوک
-نیشخندی زدم و تفنگمو گرفتم سمت پیشونیش و شلیک کردم یهو از بیرون ی صدایی شندیم
-صدای چی بود
✓نمیدونم اقای جعون
رفتم در انباری باز کردم ک ات رو دیدم ک بیهوش رو زمین بود
-واییی ن ن اون دید ن ن
-براید استایل بغلش کردمو بردم رو تخت گذاشتمش چند ساعت گذشت منم بالاسر ات منتظر بودم ک چشماشو باز کنع دستای ات رو گرفتم و منتظر شدم ک چشاشو باز کنع یهو دیدمم دستاش تو دستام تکون خورد چشماشو باز کرد با دیدن من جیغ کشید
+ت... ت.... توو ک... ش.. کشتیش ج.... جلو منن
-ات ب حرفام گوش بد ات ی یدقیقع گوش کن
+برو اون ور دست ب من نزن تو ک...کشتیش من دیدم چیو میخوای توضیح بدی من میخوام از اینجا برم
ویو جونک کوک
-رفتم بغلش کنم ک باز جیغ کشید
+ن... نه ب من دست نزن منو ببر خونم
-ات تا نزاری حرف بزنم هیچ جا نمیریم
+داشتم گریع میکردم ترسیدم خیلی
-ات عزیزم اروم باش
+دست ب من نزن
ویو ات
+وقتی دیدم جونگ کوک جلو من ادم کشت. تازع فهمیدم املی راست میگفت اون واقعن ی مافیا بود ک مثل ابخوردن ادم میشکت و یهو همع جا سیاه شد چشامو ک باز کردم وقتی جونگ کوک جلو خودم دیدم خیلی ترسیدم و جیغی کشیدم
+املی راست میگفت
-چ.. چی
+تو ی مافیاایی
اداامه دارد......
از تین بیشتر نمیزارم زیاد شولوغی نکنین
۳۶.۴k
۱۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.