فیک همسر کوک
اما قبل از اینکه بیوفته ینفر از پشت گرفتتش
تهیونگ: کوک!
کوک: بله چیشده چرا روزی بیهوش شد
جیهوپ همه چیز رو بهش گفت
همه با عجله روزی رو دادن دست دکتر و رفتن پیش نامجون
دکتر: نگران نباشید زنده موند
همه یه نفس عمیق کشیدن
کوک: من میرم یه سر به روزی بزنم
شوگا: باشه
کوک رفته بود روزی بهوش اومد
کوک: سلام عشقم
روزی: نامجون..... نامجون.... حال نامجون خوبه
کوک: آره خوبه عزیزم نگران نباش
روزی هم یه نفس عمیق کشید
کوک: بریم خونه
روزی: باشه..... وایسا بعد سفرت
کوک: تو رو میزارم خونه بعد میرم
روزی: نه من میرم خونه بچه ها
کوک: باشه
همدیگرو بوس کردن
کوک: خدافظ عزیزم
روزی: خدافظ عشقم
کوک رفت یه سربه بچه ها بزنه بعد بره
کوک: بچه ها من دارم میرم کانادا
تهیونگ: باش
کوک: خدافظ همه
بچه ها: خدافظ
شوگا: من میرم پیش روزی
جیمین: باش
حال ندارم بقیه شو بنویسم
شرت 20لایک 10کامنت
تهیونگ: کوک!
کوک: بله چیشده چرا روزی بیهوش شد
جیهوپ همه چیز رو بهش گفت
همه با عجله روزی رو دادن دست دکتر و رفتن پیش نامجون
دکتر: نگران نباشید زنده موند
همه یه نفس عمیق کشیدن
کوک: من میرم یه سر به روزی بزنم
شوگا: باشه
کوک رفته بود روزی بهوش اومد
کوک: سلام عشقم
روزی: نامجون..... نامجون.... حال نامجون خوبه
کوک: آره خوبه عزیزم نگران نباش
روزی هم یه نفس عمیق کشید
کوک: بریم خونه
روزی: باشه..... وایسا بعد سفرت
کوک: تو رو میزارم خونه بعد میرم
روزی: نه من میرم خونه بچه ها
کوک: باشه
همدیگرو بوس کردن
کوک: خدافظ عزیزم
روزی: خدافظ عشقم
کوک رفت یه سربه بچه ها بزنه بعد بره
کوک: بچه ها من دارم میرم کانادا
تهیونگ: باش
کوک: خدافظ همه
بچه ها: خدافظ
شوگا: من میرم پیش روزی
جیمین: باش
حال ندارم بقیه شو بنویسم
شرت 20لایک 10کامنت
۷.۲k
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.