𝖑𝖎𝖙𝖙𝖑𝖊 𝖇𝖆𝖇𝖞
𝖑𝖎𝖙𝖙𝖑𝖊 𝖇𝖆𝖇𝖞
𝖕𝖆𝖗𝖙 4
دستمو گرفتو گفت
کوک: کوچولوم از چیزی نترسی ها من پیشتم
حالا بریم پایین بگو کدوم دخترا بودن
آروم سرمو تکون دادم که دستمو کشید رفتیم پایین
کوک: آجوما ندیمه هارو جمع کن اینجا (اربده)
آروم اومدن که لیا رو دیدم قیافش مث گچ شده بود
کوک به سمتم برگست و گفت
کوک: کدومشون بود
آروم با دستم نشونشون دادم که چنتا نگهبان اومدن و بردنشون
کوک: یه بار دیگه بفهمم کسی با این بچه اینجوری رفتار کرده من میدونم با اون
...............................
بعد از حرفم دست ا/ت رو گرفتم داشتم میرفتم که آجوما
افتاد جلو پامو گفت
آجوما: تروخدا هق.. ارباب اون بچه امانته دست من هق..
تروخدا ببخشینش
کوک: فک نمیکنم با کسی که به اموالم دست زده رو اینجوری ولش کنم اونم در چه رتبه ای
ولی چون تو مثل مادرم میمونی میگم نکشنش
ازش دور شدم که ا/ت محکم دستمو ول کرد و دوید رفت سمت اتاقش
𝖕𝖆𝖗𝖙 4
دستمو گرفتو گفت
کوک: کوچولوم از چیزی نترسی ها من پیشتم
حالا بریم پایین بگو کدوم دخترا بودن
آروم سرمو تکون دادم که دستمو کشید رفتیم پایین
کوک: آجوما ندیمه هارو جمع کن اینجا (اربده)
آروم اومدن که لیا رو دیدم قیافش مث گچ شده بود
کوک به سمتم برگست و گفت
کوک: کدومشون بود
آروم با دستم نشونشون دادم که چنتا نگهبان اومدن و بردنشون
کوک: یه بار دیگه بفهمم کسی با این بچه اینجوری رفتار کرده من میدونم با اون
...............................
بعد از حرفم دست ا/ت رو گرفتم داشتم میرفتم که آجوما
افتاد جلو پامو گفت
آجوما: تروخدا هق.. ارباب اون بچه امانته دست من هق..
تروخدا ببخشینش
کوک: فک نمیکنم با کسی که به اموالم دست زده رو اینجوری ولش کنم اونم در چه رتبه ای
ولی چون تو مثل مادرم میمونی میگم نکشنش
ازش دور شدم که ا/ت محکم دستمو ول کرد و دوید رفت سمت اتاقش
۴.۰k
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.