سناریو (وقتی شبه و میترسی و....)
#سناریو
#استری_کیدز
وقتی شب خیلی کیوت میدوی میری بغلشون میگی میترسم
(چان )
دستاشو محکم دورت حلقه میکنه
_ تا وقتی من پیشتم از چیزی نترس بیبی
(لینو )
_ خو به من چه ؟..😐
(چانگبین)
از قیافه ی کیوتت خندش میگیره
_ خدااا....دلم میخواد گازت بگیرم
(هیونجین)
بغلت میکنه و شروع میکنه به بوسیدن سر و نوازش موهات
_ آروم باش عزیزم....چیزی برای ترسیدن نیست
(جیسونگ)
محکم تورو توی بغلش میگیره و برات آواز میخونه
(فلیکس)
با صدای عمیق و دیپش برات آهنگ میخونه که باعث میشه هر چی ترس داری رو فراموش کنی
(سونگمین)
محکم خودتو پرت میکنی توی بغلش که پشماش میریزه
_ یااااا....چته....گرخیدم
(جونگین)
بازوهاشو محکم دورت حلقه میکنه و سرت رو به سینش فشار میده
_ هوممم....میدونستم آخرش قراره اینطوری برگردی به بغلم
#استری_کیدز
وقتی شب خیلی کیوت میدوی میری بغلشون میگی میترسم
(چان )
دستاشو محکم دورت حلقه میکنه
_ تا وقتی من پیشتم از چیزی نترس بیبی
(لینو )
_ خو به من چه ؟..😐
(چانگبین)
از قیافه ی کیوتت خندش میگیره
_ خدااا....دلم میخواد گازت بگیرم
(هیونجین)
بغلت میکنه و شروع میکنه به بوسیدن سر و نوازش موهات
_ آروم باش عزیزم....چیزی برای ترسیدن نیست
(جیسونگ)
محکم تورو توی بغلش میگیره و برات آواز میخونه
(فلیکس)
با صدای عمیق و دیپش برات آهنگ میخونه که باعث میشه هر چی ترس داری رو فراموش کنی
(سونگمین)
محکم خودتو پرت میکنی توی بغلش که پشماش میریزه
_ یااااا....چته....گرخیدم
(جونگین)
بازوهاشو محکم دورت حلقه میکنه و سرت رو به سینش فشار میده
_ هوممم....میدونستم آخرش قراره اینطوری برگردی به بغلم
۲۲.۵k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.