چون ز پشت زولجناح آمد فرود
چون ز پشت زولجناح آمد فرود
بر سجود افتاد و رخ بر خاک سوخت
در دل گودال کردی بس سجود
شد ز فرت سجده رخسارش کبود
گفت ای فرمانده امر قضا
این سر تسلیم و این کوی رضا
با تو آن عهدی که بستم روز زر
تا دهم در راه ناموس توسر
شکر کامد بر سر آن عهد بلا
این حسین و این زمین کربلا
بر سجود افتاد و رخ بر خاک سوخت
در دل گودال کردی بس سجود
شد ز فرت سجده رخسارش کبود
گفت ای فرمانده امر قضا
این سر تسلیم و این کوی رضا
با تو آن عهدی که بستم روز زر
تا دهم در راه ناموس توسر
شکر کامد بر سر آن عهد بلا
این حسین و این زمین کربلا
۵۰۹
۲۲ آبان ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.