غذا آوردم سرمو از رو میز بلند کردم و با چشمای نیمه باز ب
غذا آوردم سرمو از رو میز بلند کردم و با چشمای نیمه باز ب غذاها نگاه کردم و بد ب ساعت مچیم چشام تار میدید و شدیدا خوابم میومد ~میرم بخوام ممنون بلند شدم و تا خواستم از پله ها برم بالا با حرفی ک زد سره جام خشکم زد +با شکمه گرسنه ک نمیشه پسرم برگشتم و نگاش کردم ک سرشو انداخت پایین انگار از دهنش پریده بود سال ها بود ک اینطوری صدام نکرده بود اون از مادرمم برام عزیز تر بود و سال ها بود دلم لک زده بود صدام کنه پسرم شاید بخاطره اینکه عوض شدم بخاطره اینکه نفیسه منو ی آدمه دیگ کرده بی بی دوباره منو پسرم صدام میکنه حتما فهمیده ک تقییر کردم با اینک دلم میخواست برم بغلش کنم ولی غرورم بهم اجازه نداد لبخنده ملیحی ب صورتش زدم و از پله ها رفتم بالا و خوابیدم
#نفیسه
خیلی گرسنم بود دستو صورتمو شوستم و رفتم سره میز بی بی تا منو دید لبخندی زد ک جوابشو با~ صبح بخیر بی بی دادم+صبح بخیر دختره قشنگم خوب خوابیدی ~بی بی خیلی گرسنمه +الان صبحانه رو آماده میکنم +بگید چیکار کنم تا منم کمکتون کنم~ ن دخترم ت خانمه این عمارتی نمیشه ک +وا بی بی مگه نمیگی من خانمه این خونم پس باید ی کاریم من بکنم ~باشه دخترم اون بشقاب مربا رو بذار رو میز ب بی بی کمک کردم و میزو چیدیم بی بی نیمرو با پُره روب درست کرد همون جوری ک میمیرم براش تا اومدم لقمه ی اولو بذارم دهنم حالم بهم خورد با سرعت ب سمته دستشویی رفتم دستو صورتمو شوستم و اومدم بیرون ~دخترم چت شد یهو +نمیدونم یهو حالم بهم خورد ~میخوای ببرتم دکتر+ ن بی بی لازم نی معدم بهم ریخته حتما~ دخترم چند وقته ک پریود نشدی متوجه ی سوالش نشدم ک چ ربطی ب حاله الانم دارم ک گفتم +چند ماهی فک کنم بشه چشاش برق زد و لب زد ~پس درست حدس زدم مامان کوچولو+ چی یعنی چی داری مادر میشی خوشگلم با شنیدن حرفش حس کردم ی تشته اب سرد ریخت رو سرم ت شوک بودم ک بی بی متوجه شد و منو نشوند رو صندلی یعنی چی وای خدایا ن امکان نداره من ت این دنیا جایی ندارم چ برسه ب اون بچه حالا چیکار کنم بدبخت شدم برای اینک مطمئن بشیم بی بی رفت ی بی بی چک گرفت و من دعا میکردم حدس بی بی اشتباه باشه ولی با چیزی ک دیدم دستو پام شل شد دوتا خطه پُر رنگ یعنی من واقعا حاملم از بی بی قول گرفتم ک ب ارباب نگه تا خودم نگفتم داشتم با خودم کلنجار میرفتم ک فکری ب سرم زد سریع آماده شدم و رفتم از بی بی پول گرفتم چون دیگ خانمه این خونه بودم رفتو امدم دسته خودم بود ک البته بی بی رو ب زور راضی کردم ک برمیگردم و فرار نمیکنم و نگهبانم درو برام باز کرد رفتم دکتر و برای سقده جنین نوبت گرفتم ته دلم ی صدایی میگفت نکن این کارو نکن ولی مجبور بودم نمیتونستم ی نفیسه ی دیگ رو ب این دنیا بیارم من ک آینده ای ندارم چطور میتونم مواظبه این بچه باشم دستمو روی..
#نفیسه
خیلی گرسنم بود دستو صورتمو شوستم و رفتم سره میز بی بی تا منو دید لبخندی زد ک جوابشو با~ صبح بخیر بی بی دادم+صبح بخیر دختره قشنگم خوب خوابیدی ~بی بی خیلی گرسنمه +الان صبحانه رو آماده میکنم +بگید چیکار کنم تا منم کمکتون کنم~ ن دخترم ت خانمه این عمارتی نمیشه ک +وا بی بی مگه نمیگی من خانمه این خونم پس باید ی کاریم من بکنم ~باشه دخترم اون بشقاب مربا رو بذار رو میز ب بی بی کمک کردم و میزو چیدیم بی بی نیمرو با پُره روب درست کرد همون جوری ک میمیرم براش تا اومدم لقمه ی اولو بذارم دهنم حالم بهم خورد با سرعت ب سمته دستشویی رفتم دستو صورتمو شوستم و اومدم بیرون ~دخترم چت شد یهو +نمیدونم یهو حالم بهم خورد ~میخوای ببرتم دکتر+ ن بی بی لازم نی معدم بهم ریخته حتما~ دخترم چند وقته ک پریود نشدی متوجه ی سوالش نشدم ک چ ربطی ب حاله الانم دارم ک گفتم +چند ماهی فک کنم بشه چشاش برق زد و لب زد ~پس درست حدس زدم مامان کوچولو+ چی یعنی چی داری مادر میشی خوشگلم با شنیدن حرفش حس کردم ی تشته اب سرد ریخت رو سرم ت شوک بودم ک بی بی متوجه شد و منو نشوند رو صندلی یعنی چی وای خدایا ن امکان نداره من ت این دنیا جایی ندارم چ برسه ب اون بچه حالا چیکار کنم بدبخت شدم برای اینک مطمئن بشیم بی بی رفت ی بی بی چک گرفت و من دعا میکردم حدس بی بی اشتباه باشه ولی با چیزی ک دیدم دستو پام شل شد دوتا خطه پُر رنگ یعنی من واقعا حاملم از بی بی قول گرفتم ک ب ارباب نگه تا خودم نگفتم داشتم با خودم کلنجار میرفتم ک فکری ب سرم زد سریع آماده شدم و رفتم از بی بی پول گرفتم چون دیگ خانمه این خونه بودم رفتو امدم دسته خودم بود ک البته بی بی رو ب زور راضی کردم ک برمیگردم و فرار نمیکنم و نگهبانم درو برام باز کرد رفتم دکتر و برای سقده جنین نوبت گرفتم ته دلم ی صدایی میگفت نکن این کارو نکن ولی مجبور بودم نمیتونستم ی نفیسه ی دیگ رو ب این دنیا بیارم من ک آینده ای ندارم چطور میتونم مواظبه این بچه باشم دستمو روی..
۸.۰k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.