هرگز فراموشم نکن.پارت۳
از زبان ساتورو:
بایو حواسم به هیما باشه.اون سال اولیه،ممکنه نتونه از خودش دفاع کنه.
از زبان شخص سوم:
هیما و ساتورو صدای خنده ی یه دخترو نزدیک به خودشون شنیدن.برگشتن سمتش.درسته خودش بود:شیا بارا(عکس پارت)
از زبان ساتورو:
برگشتم سمت صدا.همون دخترس.لعنتی.
گفتم:به به!موش خودش اومد همون جایی که باید می اومد.
هیما به سمتش حمله کرد.اون تو مبارزه ی بدنی از منم بهتره.اگه بخواد از شمشیر یا چاقو هم استفاده کنه،شکست ناپذیر میشه.
وایسا.کجا رفتن؟رفتن رو سقف؟اره صدا از اونجا میاد.منم برم سراغشون.
از زبان شخص سوم:
ساتورو رسید روی سقف با صحنه ای که انتظارشو نداشت رو به رو شد.هیما بیهوش و زخمی روی زمین افتاده بود و اثری هم از شیا نبود.
تو درمانگاه جوجوتسو*
از زبان هیما:
اییییییییی.سرم درد میکنه.
این کیه کنار من خوابش برده؟(ساتورو رو پای هیما خوابش برده بود)
باز رئیس بدون مشورت با من عضو جدید اورده.راستی من چرا رو تخت درمانگاهم؟
بایو حواسم به هیما باشه.اون سال اولیه،ممکنه نتونه از خودش دفاع کنه.
از زبان شخص سوم:
هیما و ساتورو صدای خنده ی یه دخترو نزدیک به خودشون شنیدن.برگشتن سمتش.درسته خودش بود:شیا بارا(عکس پارت)
از زبان ساتورو:
برگشتم سمت صدا.همون دخترس.لعنتی.
گفتم:به به!موش خودش اومد همون جایی که باید می اومد.
هیما به سمتش حمله کرد.اون تو مبارزه ی بدنی از منم بهتره.اگه بخواد از شمشیر یا چاقو هم استفاده کنه،شکست ناپذیر میشه.
وایسا.کجا رفتن؟رفتن رو سقف؟اره صدا از اونجا میاد.منم برم سراغشون.
از زبان شخص سوم:
ساتورو رسید روی سقف با صحنه ای که انتظارشو نداشت رو به رو شد.هیما بیهوش و زخمی روی زمین افتاده بود و اثری هم از شیا نبود.
تو درمانگاه جوجوتسو*
از زبان هیما:
اییییییییی.سرم درد میکنه.
این کیه کنار من خوابش برده؟(ساتورو رو پای هیما خوابش برده بود)
باز رئیس بدون مشورت با من عضو جدید اورده.راستی من چرا رو تخت درمانگاهم؟
۲.۱k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.