هرگز فراموشم نکن.پارت۶
از زبان ساتورو:
این معلوم نیست چش شده.چرا اینطوری کرد؟حتما باز کرمش گرفته میخواد منو اذیت کنه.بهتره برم جلسه.
در جلسه*
از زبان شخص سوم:
ساتورو با داد:چیییییییییییییییییییییی.یعنی چی که منو یادش نمیاد.مگه الکیه.هیما چش شده؟
شوکو:ساتورو اروم باش.کم کم یادش میاد.البته امیدوارم .ولی عجیب اینه که فقط تورو یادش نمیاد.بقیه رو یادشه و اینکه در مغزش هیچ اثری از اسیب نیست.
یاگا:یعنی کار شیا بوده؟
ساتورو:میکشمش.
موقع تمرین*
ساتورو داشت هیما رو حالی که داشت با ساگورو تمرین می کرد،تماشا می کرد و در این فکر بود که:یعنی چی؟این چرا اینجوری شد؟حالا چیکار کنم؟یاگا نذاشت برم دنبال اون حرومزاده ای که اینکارو با هیما کرد.باید یه جوری یارش بیارم.بهتره ببرمش شیرینی فروشی که همیشه باهم میرفتیم.اره حتما اینجوری یادش میاد.
زمین تمرین*
هیما:ساگورو تو این پسر جدیده رو میشناسی؟خیلی بد نگا میکنه.یجوری باهام حرف میزنه انگار سال هاست همدیگه رو میشناسیم.
ساگورو اندر ذهن:بیچاره ساتورو.هیما هیچی یادش نیست.ولی شوکو گفت چیزی بهش نگم.
ساگورو:نه بابا.عضو جدیده هیجان داره.
این معلوم نیست چش شده.چرا اینطوری کرد؟حتما باز کرمش گرفته میخواد منو اذیت کنه.بهتره برم جلسه.
در جلسه*
از زبان شخص سوم:
ساتورو با داد:چیییییییییییییییییییییی.یعنی چی که منو یادش نمیاد.مگه الکیه.هیما چش شده؟
شوکو:ساتورو اروم باش.کم کم یادش میاد.البته امیدوارم .ولی عجیب اینه که فقط تورو یادش نمیاد.بقیه رو یادشه و اینکه در مغزش هیچ اثری از اسیب نیست.
یاگا:یعنی کار شیا بوده؟
ساتورو:میکشمش.
موقع تمرین*
ساتورو داشت هیما رو حالی که داشت با ساگورو تمرین می کرد،تماشا می کرد و در این فکر بود که:یعنی چی؟این چرا اینجوری شد؟حالا چیکار کنم؟یاگا نذاشت برم دنبال اون حرومزاده ای که اینکارو با هیما کرد.باید یه جوری یارش بیارم.بهتره ببرمش شیرینی فروشی که همیشه باهم میرفتیم.اره حتما اینجوری یادش میاد.
زمین تمرین*
هیما:ساگورو تو این پسر جدیده رو میشناسی؟خیلی بد نگا میکنه.یجوری باهام حرف میزنه انگار سال هاست همدیگه رو میشناسیم.
ساگورو اندر ذهن:بیچاره ساتورو.هیما هیچی یادش نیست.ولی شوکو گفت چیزی بهش نگم.
ساگورو:نه بابا.عضو جدیده هیجان داره.
۱.۹k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲