تکپارتی تهیونگ
منو تهیونگ ۲ ساله باهم ازدواج کردیم و زندگی خوبی دارم😄
ویوی تهیونگ
الان ما دو ساله ازدواج کردیم و هنوز یدونه بچه هم نداریم هی ولی زندگی خوبی رو با عشقم یعنی ا/ت دارم میگذرونم
ویوی ا/ت
از خواب بیدار شدمو صورت فرشته کوچولومو دیدیم که خواب بود و لبخند می زد
روبه روش گفتم که عاشقتم بیبی و از لب بوسیدمش وقتی می خواستم از لبش
جدا بشم که تهیونگ که تمام این مدت بیدار بود یقمو گرفتو گفت
ته ته:وقتی بیدارم هم می تونی اینو بگی بیبز
دوتام خندیدیم
ا/ت:خب دیگه بسه بریم صبحونه
ته ته:چشم پرنس
لبخند ملیحی زدم رفیتیم پایین صبحونه خردیمو تهیونگ رفت کمپانی
ویوی ا/ت
تا تهیونگ رفت سرگیجه و حالت تهوع گرفتم و سریع رفتم دستشویی و
به تهیونگ زنگ زدم
ویوی ته
وقتی به کمپانی رسیدم رفتم پیش اعضا و باهم تمیرین کردیم وقت استراحت بود من رفتم یکم رو تخت کهچشمام گرم شدو خوابم برد
جیهوپ:بچه ها تلفن ته زنگ می خوره
ویوی تهیونگ
الان ما دو ساله ازدواج کردیم و هنوز یدونه بچه هم نداریم هی ولی زندگی خوبی رو با عشقم یعنی ا/ت دارم میگذرونم
ویوی ا/ت
از خواب بیدار شدمو صورت فرشته کوچولومو دیدیم که خواب بود و لبخند می زد
روبه روش گفتم که عاشقتم بیبی و از لب بوسیدمش وقتی می خواستم از لبش
جدا بشم که تهیونگ که تمام این مدت بیدار بود یقمو گرفتو گفت
ته ته:وقتی بیدارم هم می تونی اینو بگی بیبز
دوتام خندیدیم
ا/ت:خب دیگه بسه بریم صبحونه
ته ته:چشم پرنس
لبخند ملیحی زدم رفیتیم پایین صبحونه خردیمو تهیونگ رفت کمپانی
ویوی ا/ت
تا تهیونگ رفت سرگیجه و حالت تهوع گرفتم و سریع رفتم دستشویی و
به تهیونگ زنگ زدم
ویوی ته
وقتی به کمپانی رسیدم رفتم پیش اعضا و باهم تمیرین کردیم وقت استراحت بود من رفتم یکم رو تخت کهچشمام گرم شدو خوابم برد
جیهوپ:بچه ها تلفن ته زنگ می خوره
۴.۷k
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.