p1
p1
ویو ا/ت
صبح از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی، صبحونه خوردم و لباس پوشیدم و رفتم بیرون . یه دفعه سونیا رو دیدم داشت میمرد از خوشحالی
ا/ت : سلااام سونیا چتههههه؟
سونیا : تو چه مرگته (باذوق میگه) فردا کنسرت پسراستتتت ا/ت: بریممممم؟؟؟ من تمام پولام رو میدمممم
سونیا : بابا نمیتونیم خیلییی دلم میخواس برم😕
از سونیا خداحافظی کردم و همین شکلی قدم میزدم که به یه نفر خوردم
ا/ت : معذرت میخوام
اونی که بهش خوردم : اشکالی نداره
صداش خیلی آشناست.....
ا/ت : وایی شما اقای تهیونگ هستین ؟!
تهیونگ : بله
ا/ت : وایی خدای من خیلی ببخشید معذرت می خوام حواسم به جلوم نبود.
تهیونگ: اشکال نداره خوبین؟
ا/ت : بله ممنون
ماسک ا/ت میوفته
تهیونگم بهش زل میزنه
ا/ت : ببخشید من باید برم
دو روز پیش واسه عکاسی تو کمپانی هایب امتحان داده بودم الان جوابش اومد
پیام : شما قبول شدید فردا ساعت ۸ به این آدرس بیاید👇
***********
ا/ت : عررررررررررررررررر قبولللللللل شدممممممممم
_
ادامه بدم؟
اس دو سونیا (دوستان این فقط فیکه)
ویو ا/ت
صبح از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی، صبحونه خوردم و لباس پوشیدم و رفتم بیرون . یه دفعه سونیا رو دیدم داشت میمرد از خوشحالی
ا/ت : سلااام سونیا چتههههه؟
سونیا : تو چه مرگته (باذوق میگه) فردا کنسرت پسراستتتت ا/ت: بریممممم؟؟؟ من تمام پولام رو میدمممم
سونیا : بابا نمیتونیم خیلییی دلم میخواس برم😕
از سونیا خداحافظی کردم و همین شکلی قدم میزدم که به یه نفر خوردم
ا/ت : معذرت میخوام
اونی که بهش خوردم : اشکالی نداره
صداش خیلی آشناست.....
ا/ت : وایی شما اقای تهیونگ هستین ؟!
تهیونگ : بله
ا/ت : وایی خدای من خیلی ببخشید معذرت می خوام حواسم به جلوم نبود.
تهیونگ: اشکال نداره خوبین؟
ا/ت : بله ممنون
ماسک ا/ت میوفته
تهیونگم بهش زل میزنه
ا/ت : ببخشید من باید برم
دو روز پیش واسه عکاسی تو کمپانی هایب امتحان داده بودم الان جوابش اومد
پیام : شما قبول شدید فردا ساعت ۸ به این آدرس بیاید👇
***********
ا/ت : عررررررررررررررررر قبولللللللل شدممممممممم
_
ادامه بدم؟
اس دو سونیا (دوستان این فقط فیکه)
۲.۵k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.