ویو آنیسا: تقریبا ۱ دقیقه وایستادم تا مطمئن بشم تیموتی رف
ویو آنیسا: تقریبا ۱ دقیقه وایستادم تا مطمئن بشم تیموتی رفته وقتی مطمئن شدم که رفته یواش یواش لباسامو در آوردمو ایندفعه واقعا شروع کردم به حموم کردن بعد تقریبا ۲۰ دقیقه اومدم بیرونو لباسایی که تیموتی واسم گذاشته بود رو پوشیدم عوهووووو قربون خودم برم چه خافان شودممم رفتم توی خونه یه دوری بزنم که یهو صدای کلید انداختن توی قفل درو شنیدم
دویدم جلو در که دیدم تیموتی از در اومد تو دستش پر کیسه بوددد راسیتش فضولیم گل کرده بود
ویو تیموتی: رفتم توی خونه که دیدم دختره وایساده جلو در واییی توی اون پیرهن و شلوار گشاد با موهای خیس خیلی تحریک کننده بود راستش یکم دلم لرزید توی نگاه کردن بعش غرق شده بودم نمیتونستم از نگاه کردنش دست بکشم که یهو گفت
آنیسا: عه اومدی اینا چیه
تیموتی: میبینی اومدم دیگه اینام یسری وسایله که واسه تو خریدم
آنیسا: برای منننننن؟؟؟؟
تیموتی: عا وایسا ببینم چرا تو با موهای خیسی سرما میخوریا
آنیسا: خب شونه ندارم بدون شونه نمیتونم
تیموتی: برات گرفتم دیگه بیا بریم تو اتاق خریدا رو ببین
آنیسا: اوکی
تیموتی: رفتیم توی اتاق اون روی تخت نشست که من خریدارو نشونش بدم
آنیسا: خب بگو
تیموتی: خب یه چند تا تیشرت و دو تا نیم تنه و چند تا لباس زیر چند تا شلوار و شونه و پد بهداشتی
آنیسا: منظورت نواره
تیموتی: اوهوم گفتم شاید خجالت بکشی
آنیسا: چیزی نیس که ازش خجالت بکشم عادیه دیگه راحت باش
تیموتی: خب باشه اها با یه شونه و یسری خرت و پرت
آنیسا: خب شونه رو بده
تیموتی: باشه بیا
آنیسا: شونه رو گرفتم ازش و نشستم که موهامو شونه کنم اه چقدر سختهههه خیلی موهام گره خورده
تیموتی: انگار راحت نمیتونست گره هارو باز کنه داشت همه ی موهاشو میکند دیگه طاقت نیوردم و سریع شونه رو ازش گرفتمو پشتش نشستم گفت
آنیسا: چیکار میکنییییی
تیموتی: خودت که نمیتونی داری همه ی موهاتو میکنی اونا چه گناهی کردن هااا؟
آنیسا: عه خب بیا تو شونه کن
تیموتی: بعد اینکه اینو گفت پشتشو کرد اومد نزدیک تر بعدشم موهای خیسشو کوبوند تو صورتم جفتمون زدیم زیر خنده با خنده گفتم
تیموتی: چیکار میکنی
آنیسا: با خنده گفتم هیچی ببخشید حالا کارتو بکن
تیموتی شروع کردم به آروم آروم شونه کردن موهاش از پایین موهاش خیلی بلند و خوشگل بود
آنیسا: خوب بلدیااا
تیموتی: خب دختری نمیخوای خودتو معرفی کنی؟
آنیسا: خببببب....اوم......اسمم آنیسا و ۱۶ سالمه از بدبختیای زندگیمم که خبر داری دیگه
تیموتی: اوهومممم....آنیسااا
آنیسا: چرا اینجوری صدام میکنییی
تیموتی: هیچی خواستم کرم بریزم
آنیسا: ععععع بقیه موهامو شونه کنننن الان گره میخورههه
تیموتی: باشهههه
آنیسا: راستی من کل خونه رو گشتم فقط یه اتاق که اتاق توعه هست من چجوری بخوابم؟
دویدم جلو در که دیدم تیموتی از در اومد تو دستش پر کیسه بوددد راسیتش فضولیم گل کرده بود
ویو تیموتی: رفتم توی خونه که دیدم دختره وایساده جلو در واییی توی اون پیرهن و شلوار گشاد با موهای خیس خیلی تحریک کننده بود راستش یکم دلم لرزید توی نگاه کردن بعش غرق شده بودم نمیتونستم از نگاه کردنش دست بکشم که یهو گفت
آنیسا: عه اومدی اینا چیه
تیموتی: میبینی اومدم دیگه اینام یسری وسایله که واسه تو خریدم
آنیسا: برای منننننن؟؟؟؟
تیموتی: عا وایسا ببینم چرا تو با موهای خیسی سرما میخوریا
آنیسا: خب شونه ندارم بدون شونه نمیتونم
تیموتی: برات گرفتم دیگه بیا بریم تو اتاق خریدا رو ببین
آنیسا: اوکی
تیموتی: رفتیم توی اتاق اون روی تخت نشست که من خریدارو نشونش بدم
آنیسا: خب بگو
تیموتی: خب یه چند تا تیشرت و دو تا نیم تنه و چند تا لباس زیر چند تا شلوار و شونه و پد بهداشتی
آنیسا: منظورت نواره
تیموتی: اوهوم گفتم شاید خجالت بکشی
آنیسا: چیزی نیس که ازش خجالت بکشم عادیه دیگه راحت باش
تیموتی: خب باشه اها با یه شونه و یسری خرت و پرت
آنیسا: خب شونه رو بده
تیموتی: باشه بیا
آنیسا: شونه رو گرفتم ازش و نشستم که موهامو شونه کنم اه چقدر سختهههه خیلی موهام گره خورده
تیموتی: انگار راحت نمیتونست گره هارو باز کنه داشت همه ی موهاشو میکند دیگه طاقت نیوردم و سریع شونه رو ازش گرفتمو پشتش نشستم گفت
آنیسا: چیکار میکنییییی
تیموتی: خودت که نمیتونی داری همه ی موهاتو میکنی اونا چه گناهی کردن هااا؟
آنیسا: عه خب بیا تو شونه کن
تیموتی: بعد اینکه اینو گفت پشتشو کرد اومد نزدیک تر بعدشم موهای خیسشو کوبوند تو صورتم جفتمون زدیم زیر خنده با خنده گفتم
تیموتی: چیکار میکنی
آنیسا: با خنده گفتم هیچی ببخشید حالا کارتو بکن
تیموتی شروع کردم به آروم آروم شونه کردن موهاش از پایین موهاش خیلی بلند و خوشگل بود
آنیسا: خوب بلدیااا
تیموتی: خب دختری نمیخوای خودتو معرفی کنی؟
آنیسا: خببببب....اوم......اسمم آنیسا و ۱۶ سالمه از بدبختیای زندگیمم که خبر داری دیگه
تیموتی: اوهومممم....آنیسااا
آنیسا: چرا اینجوری صدام میکنییی
تیموتی: هیچی خواستم کرم بریزم
آنیسا: ععععع بقیه موهامو شونه کنننن الان گره میخورههه
تیموتی: باشهههه
آنیسا: راستی من کل خونه رو گشتم فقط یه اتاق که اتاق توعه هست من چجوری بخوابم؟
۲.۴k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.