معلم یا فرشته ۵
لعنتی خیلی جذاب بود
رفتم داخل آشپزخونه غذا درست کنم
یهو یه دست دور کمرم احساس کردم
دم گوشم گفت
_ جعبه ابزار کجاست ؟
+ بب......بله .......اا....الان م....یام میدم
_ چرا بالکنت حرف میزنی
+ ه.هیچی
رفتم جعبه ابزار رو دادم
+ برای چی می خواید ؟
_ سقف داره چکه میکنه
+ نه مهم نیست
_ عه. تو یه زن تنهایی معلومه که نمی تونی کارارو انجام بدی
+ راستی میگین
_ خوب پس بزار کارمو بکنم
+ چشم من میرم غذا درست کنم
_ باشه
ویو کوک
کارم تموم شد اون دختر خیلی خوشگل بود اما میدونی می خوام رو راست باشم دلم بزاش میسوزه
_ ا.ت کارم تموم شد
+ خیلی ممنون
_ اگه بازم کمک می خوای بگو
+ راستش تخت هینا
_ کجاست نشونم بده
رفتیم تو اتاق واییییییی لعنتی لباسام
بدو بدو رفتم جمع کردم
_ چه شه ؟
+ ها چیزه همش صدا میده
داشتم تختو جالبه جا می کردم که پام رفت رو یه چیزی و شکست
ویو ا.ت
اه نه اون نه اون برای شیر بود (اسمشو یادم نی همون که شیرو میگیره 🙄)
_ او چیز مهمی بود ؟ برم بگیرم ؟
+ آره خوب یعنی نه خودم بعداً میگیرم
ویو کوک
الان فهمیدم چی بود
بعد تموم شد تخت هینا
رفتیم غذا بخوریم
_ خیلی خوشمزه بود
+ ممنون
_ دیگه باید برم
+ اما بارون شدیده اگه برید به احتمال زیاد مریض میشید
_ باشه من کجا بخوابم ؟
چون معمولا برام مهمون نمی یومد تشک برای خواب نداشتم
+شما رو تخت بخوابید منم باید به کارام برسم
یهو کشیدم تو تخت و بغلم کرد
_ عه فکردی من خنگم دیدی که جا شدیم
تخت تک نفره بود با برخورد بدنامون سرخ شدم
رفتم داخل آشپزخونه غذا درست کنم
یهو یه دست دور کمرم احساس کردم
دم گوشم گفت
_ جعبه ابزار کجاست ؟
+ بب......بله .......اا....الان م....یام میدم
_ چرا بالکنت حرف میزنی
+ ه.هیچی
رفتم جعبه ابزار رو دادم
+ برای چی می خواید ؟
_ سقف داره چکه میکنه
+ نه مهم نیست
_ عه. تو یه زن تنهایی معلومه که نمی تونی کارارو انجام بدی
+ راستی میگین
_ خوب پس بزار کارمو بکنم
+ چشم من میرم غذا درست کنم
_ باشه
ویو کوک
کارم تموم شد اون دختر خیلی خوشگل بود اما میدونی می خوام رو راست باشم دلم بزاش میسوزه
_ ا.ت کارم تموم شد
+ خیلی ممنون
_ اگه بازم کمک می خوای بگو
+ راستش تخت هینا
_ کجاست نشونم بده
رفتیم تو اتاق واییییییی لعنتی لباسام
بدو بدو رفتم جمع کردم
_ چه شه ؟
+ ها چیزه همش صدا میده
داشتم تختو جالبه جا می کردم که پام رفت رو یه چیزی و شکست
ویو ا.ت
اه نه اون نه اون برای شیر بود (اسمشو یادم نی همون که شیرو میگیره 🙄)
_ او چیز مهمی بود ؟ برم بگیرم ؟
+ آره خوب یعنی نه خودم بعداً میگیرم
ویو کوک
الان فهمیدم چی بود
بعد تموم شد تخت هینا
رفتیم غذا بخوریم
_ خیلی خوشمزه بود
+ ممنون
_ دیگه باید برم
+ اما بارون شدیده اگه برید به احتمال زیاد مریض میشید
_ باشه من کجا بخوابم ؟
چون معمولا برام مهمون نمی یومد تشک برای خواب نداشتم
+شما رو تخت بخوابید منم باید به کارام برسم
یهو کشیدم تو تخت و بغلم کرد
_ عه فکردی من خنگم دیدی که جا شدیم
تخت تک نفره بود با برخورد بدنامون سرخ شدم
۳.۱k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.