ا.ت. برای چی اینو پرسیدی؟
ا.ت. برای چی اینو پرسیدی؟
هوپ. همینطوری
ا.ت. امروز یکی از بچه های کلاسمون میخواست نقاشیمو پاره کنه ولی دوستم جلوش رو گرفت
هوپ. پس چه دوست خوبی داری
دیگه حرفی نزدم و سرم تو کار خودم بود ولی یکم به اون مرده دقت کردم صداش خیلی شبیه جیهوپه ولی هیف که چهرش معلوم نیست ولی یه سوال دیگه تو ذهنم اومد که چرا همش دنبال من میاد؟، همینطوری تو فکر بودم که نفهمیدم کی رفت
منم کم کم وسایلم رو جمع کردم و از کافه خارج شدم و رفتم خونه
و دوباره درسامو خوندم و رفتم دوش گرفتم و اومدم بیرون و لباسم رو پوشیدم و رو تخت دراز کشیدم و گوشیمو باز کردم و دیدم جیهوپ پست گذاشته تو ویورس رفتم و باز کردم و زیرش کامنت گذاشتم و لایک کردم
و گوشیمو بستم و رفتم ناهار خوردم که یهو هانا بهم زنگ زد
ا.ت. الو
هانا. جیغغغغغ
ا.ت. زهرماررررر کر شدم
هانا. دیدی؟
ا.ت. چی رو
هانا. پست جیهوپ
ا.ت. اره
هانا. احمق
ا.ت. وادفا...
هانا. برای تولدشه
ا.ت. چیییی؟
هانا. خاک تو سرت
ا.ت. اصلا یادم رفت تولدشهعهه خدااااااا
هانا. گاوی دیگه
ا.ت. عمته من دیگه باید چیکار کنم مگه استرس امتحان و این پسرای هرزه دنبالم میکنن میزاره چیزی یادم بمونه
هانا. خب الان یادت باشه فردا تولدشه
ا.ت. خا
هانا. بای
ا.ت. گمشو
قط کردم و به ساعت نگاه کردم ساعت ۵
رفتم سراغ نقاشیم
.... و بلاخره بعد از دو ساعت تموم کردم
و یهو یادم افتاد فردا امتحان دارم زدم تو سرم و رفتم تو اتاقم و درو بستم و نشستم تا بتونم خوندم
......ساعت ها بعد🕙
ساعت ۱۰ بود وسایلم رو جمع کردم و خودم رو پرت کردم رو تخت و به فکر فردا خوابم برد
و.....
هوپ. همینطوری
ا.ت. امروز یکی از بچه های کلاسمون میخواست نقاشیمو پاره کنه ولی دوستم جلوش رو گرفت
هوپ. پس چه دوست خوبی داری
دیگه حرفی نزدم و سرم تو کار خودم بود ولی یکم به اون مرده دقت کردم صداش خیلی شبیه جیهوپه ولی هیف که چهرش معلوم نیست ولی یه سوال دیگه تو ذهنم اومد که چرا همش دنبال من میاد؟، همینطوری تو فکر بودم که نفهمیدم کی رفت
منم کم کم وسایلم رو جمع کردم و از کافه خارج شدم و رفتم خونه
و دوباره درسامو خوندم و رفتم دوش گرفتم و اومدم بیرون و لباسم رو پوشیدم و رو تخت دراز کشیدم و گوشیمو باز کردم و دیدم جیهوپ پست گذاشته تو ویورس رفتم و باز کردم و زیرش کامنت گذاشتم و لایک کردم
و گوشیمو بستم و رفتم ناهار خوردم که یهو هانا بهم زنگ زد
ا.ت. الو
هانا. جیغغغغغ
ا.ت. زهرماررررر کر شدم
هانا. دیدی؟
ا.ت. چی رو
هانا. پست جیهوپ
ا.ت. اره
هانا. احمق
ا.ت. وادفا...
هانا. برای تولدشه
ا.ت. چیییی؟
هانا. خاک تو سرت
ا.ت. اصلا یادم رفت تولدشهعهه خدااااااا
هانا. گاوی دیگه
ا.ت. عمته من دیگه باید چیکار کنم مگه استرس امتحان و این پسرای هرزه دنبالم میکنن میزاره چیزی یادم بمونه
هانا. خب الان یادت باشه فردا تولدشه
ا.ت. خا
هانا. بای
ا.ت. گمشو
قط کردم و به ساعت نگاه کردم ساعت ۵
رفتم سراغ نقاشیم
.... و بلاخره بعد از دو ساعت تموم کردم
و یهو یادم افتاد فردا امتحان دارم زدم تو سرم و رفتم تو اتاقم و درو بستم و نشستم تا بتونم خوندم
......ساعت ها بعد🕙
ساعت ۱۰ بود وسایلم رو جمع کردم و خودم رو پرت کردم رو تخت و به فکر فردا خوابم برد
و.....
۴.۷k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.